LOGO - SHARIFNEJHAD WEB SITE
AZCMS AZCMS AZCMS AZCMS AZCMS AZCMS AZCMS AZCMS AZCMS
 

منوي اصلي

آب و هوا

 

اوقات شرعي


 

خبرنامه






   
"قره باغ" تجربيات گذشته ØŒ چشم انداز آينده چاپ ارسال به دوست
شماره : DR.J.SH-138323   
31 تیر 1388 ساعت 15:18

در اين سرزمين كوهستاني با وجود اقوام پراكنده و گوناگون و رواج زبان هاي مختلف ، زندگي توام با جنگ و مهاجرت ، انديشه ها و اعتقادات چند گانه اي ظهور كرده است . پرستش قواي طبيعت ، خورشيد و به مرور مهرپرستي در بخشهايي از آن ديار رونق داشته و نشانه هايي از نفوذ يهوديت نيز در پاره اي اماكن ديده شده است ...

نویسنده : جواد شريف نژاد – كارشناس ارشد جغرافياي سياسي Ùˆ. ژئو پليتيك – مدرس دانشگاه

1383.2.3

- جغرافياي منطقه

به دنبال فرو پاشي نظام توتاليتارسيستي شوروي سابق و رهايي مليت ها و قوميت هاي قفقاز ، آسياي مركزي و اروپاي شرقي از سلطه آن حكومت ، نام و نشانهاي بسيار از مناطق و جامعه هاي كهن و بعضاً فراموش شده ، دوباره زنده گرديد . دوستي هاي و صميميت ها و برادري هاي گذشته بارور شد و راه هاي جديد همكاري هاي همه جانبه و يگانگي هاي تاريخي ، هموار گرديد .

در اين مسير برخي كدورت ها و درگيري هاي منطقه اي كه بي ترديد زاده روزگارهاي جدايي و انقطاع فرهنگي و دريافت هاي نادرست بيگانه ساخته بود ، پيش آمد كه اذهان جهانيان و قلبهاي همسايگان و ياران جدا افتاده را به خود معطوف ساخت .

يكي از اين منطقه هاي پر آشوب (( قره باغ )) است ، كه در دوره سلطه شوروي ها نام روسي ارمني (( ناگور نو قره باغ )) يا قره باغ كوهستاني را داشت و در اين مقاله ، كلياتي در رابطه با تاريخ اين منطقه مسائل و بحران هاي آن ارائه خواهد شد .

قره باغ (سياه باغ ) ، منطقه اي در اران قفقاز كه از شمال به كوههاي قفقاز كوچك (موروداغ با قله 3724 متري جاميش داغي ) و از غرب و جنوب به كوههاي مشهور به قره باغ ( قيز قلعه سي به بلندي 2843 متر و قيرخ قيز به بلندي 2827متر ) و از سوي شرق و شمال شرقي به دشتهاي وسيع و حاصلخيز منطقه محدود مي شود .

اين سرزمين كه اول بار ، در نزهه القلوب نام قراباغ را به خود اختصاص داد ، در مجموعه جغرافيايي قفقاز قراردارد و اين خطه در جغرافياي تاريخي جهان ، به گونه منطقه اي وسيع و مرتفع و صعب العبور در شمال رود ارس از رودهاي داخلي ايران ، با يخچالهاي طبيعي و درياچه هاي طبيعي و درياچه هاي زيبا و جنگلهاي پوشيده از انواع درختان و روئيدني ها ، در سايه پر دوام و حيات بخش كوههاي بلند تر از پنج هزار متر با قله هاي آتشفشان چون البروس و كازيك ياد شده است .

اما از لحاظ موقعيت به طور وسيع تر ، شرق قفقاز شبه جزيره آبشوران يا آپشرون در درياي خزر يا بحر القزوين (درياي مازندران ) است و غرب آن بندر آناپا و دهانه رودخانه كوبان در درياي سياه ،( بر روي هم در فاصله 1200 كيلو متري ) ، از سوي شمال به رودخانه كوما و ترك و ماوراي آن واز جنوب به رود ارس و مرزهاي طبيعي روم شرقي ( فاصله اي نامعلوم در بخشي از مرزهاي عثماني و تركيه كنوني ) ، و با اينكه حد و مرز اين ناحيه جهان هنوز هم بطور دقيق مشخص نشده است اما مساحت آن را بيش از 150 هزار مايل مربع دانسته اند كه از اين مقدار 4400 كيلومتر مربع ، 1/5 درصد كل مساحت كشور جمهوري آذربايجان ناحيه قره باغ را تشكيل مي دهد .

بررسي سرزمين قفقاز از لحاظ جغرافيايي و زمين شناختي و اوضاع طبيعي و اقليمي معلوم كرده است كه درازاي سلسله جبال و اين سوي و آن سوي آن (= ماوراي قفقاز ) منطقه هاي مختلف و موقعيتهاي جغرافيايي و اقليمي بس متفاوت وجود دارند و همين امر طبيعي در شكل گيري جامعه ها و جماعتهاي موجود و حركتهاي تاريخي آنان و زبانها و گويشها و آداب و رسوم هر يك ، اثرات تعيين كننده اي باقي گذاشته است بسياري از آن حوزه ها در مسير برخوردهاي نظامي و فرهنگي قرار گرفته و دگرگوني هايي يافته و با ديگر حوزه ها ، مشتركاتي پيدا كرده اند . اما پاره اي از آنها كه در اماكن سخت گذر و كنار افتاده بودند از بسيار مصايب دوري داشته و در نتيجه طي زمانهاي درازگويي دست ناخورده تر و بسته و اصيل باقي مانده اند شايد به همين دليل از احوال ساكنان قره باغ ، به عنوان يك واحد اجتماعي ، تاريخي به سختي مي توان سخن به ميان آورد .

در اين سرزمين كوهستاني با وجود اقوام پراكنده و گوناگون و رواج زبانهاي مختلف ، زندگي توام با جنگ و مهاجرت ، انديشه ها و اعتقادات چند گانه اي ظهور كرده است . پرستش قواي طبيعت ، خورشيد و به مرور مهرپرستي در بخشهايي از آن ديار رونق داشته و نشانه هايي از نفوذ يهوديت نيز در پاره اي اماكن ديده شده است . در اواخر قرن سوم ميلادي در ارتباط با جنگهاي ايران و روم (بيزانس ) و سختگيري هاي موبدان زردشتي ، ساكنان ارمنستان ديانت مسيح را پذيرفتند و گرجيان نيز در همين روند اعتقاد پذيري به اين آيين در آمدند همچنين در شمال منطقه قره باغ ( داغستان ) در قرن پنجم ميلادي مذهب مسيح وارد شد و به مرور برخي از مردم الان هم كمابيش به آن گرايش يافتند در حاليكه اين سوي رود ارس ( آذربايجان ) بر ديانت زرتشت استوار ماند .

از زمان هخامنشيان ، نشانه هاي گسترش انديشه هاي مزدا پرستي در قفقاز ديده شده است با اينكه پاره اي نقاط به ديانت مسيح در آمدند كه به تحقيق ريشه هاي حكومتي داشته است ، اما از همان هنگام ( خاصه در دوره هاي اشكانيان و ساسانيان ) نفوذ مذهب زردشت همزمان با تمدن ايراني در قفقاز چشمگير بوده است .

- ورود اسلام به منطقه قره باغ

پيشروي مسلمانان در قفقاز از ناحيه جنوب آغاز شد . نخست آذربايجان با ديانت جديد آشنايي يافت و در سال 22 هجري (642 م ) مردم در بند ، و در سال 24هجري (6-645م) مردم ارمنستان به ظهور اسلام شناخت پيدا كردند . در سال 32 هجري (3-652م) عبدالرحمن بن ربيعه سردار مسلمانان با خزرها روبرو شد . در سال 33 هجري (654م ) گرجستان به دست مسلمانان افتاد و در سال 41 هجري (2-661م) آذربايجان واران به اسلام گرويدند .ودرهمين راستامي توان قره باغ را به عنوان سرزمينهاي مفتوحه مسلمان نشين به شمار آورد .

پس از مسلمان شدن بخشهاي جنوبي قفقاز ، به مرور مسلمانان به بخشهاي شمالي ( داغستان ، سرزمين خزرها ، تاتارستان و ديگر نقاط شمال درياي خزر) رسيدند و در مسير زمان ساكنان آن ديار را به اسلام فرا خواندند . عده اي از مردم كوفه و شام و بصره و ديگر نقاط مسلمان شده نيز به قفقاز روي آوردند و سكونت اختيار كردند . ازوداجهايي ميان تيره هاي گوناگون و سران قفقاز ( خوانين وخاقانهاي خزر ) باخاندانهاي خلافت صورت گرفت وبه مروردرلواي اسلام ادغامهاي اجتماعي،فرهنگي جديد پديدآمد .

يورش مغولان و تصرف آذربايجان واران توسط هلاكوخان و پايتختي مراغه در وزارت خواجه نصير الدين طوسي و كوچ دادن گروه گروه از تركان و ايلات و قبايل ترك به آن منطقه ، اوضاع را دگرگون كرد حكومت ايلخانان مغول و سلطنت غازان خان اسلام را به نوعي در قفقاز و آذربايجان محكمتر ساخت و معابد غير اسلامي را يكي پس از ديگري از ميان برداشت . با اينكه از پيش اسماعيليان در پاره اي نقاط قفقاز نفوذ يافته بودند ، اما از قرن هشتم هجري بدين سوخاصه در دوره اولجايتو ( 703-716ق/1304-1316م ) مبلغان شيعي به منطقه راه پيدا كردند و در نتيجه ازآن زمان مذهب شيعه نيز در آن سامان رونق فراوان يافته است .

پس از پايان دوره هاي فرمانروايي اتابكان ، چوپانيان ، شروانشاهيان و ديگر سلسله هاي محلي ، دو سلسله جلايريان و قراقويونلو ، كه به داشتن مذهب تشيع تظاهر مي كردند در توسعه اين عقيده در سراسر منطقه كوشش نشان دادند . گرايش خاندان شيخ صفي الدين اردبيلي از سني شافعي به شيعه اثني عشري و تشكيل سپاه عقيدتي قزلباش و تبليغ شيعه گرايانه جانبازان آن به سود صفويه و سرانجام تشكيل پادشاهي آنان درلواي تشيع ، موجب يگانگي باورهاي ساكنان مسلمان قفقاز با مردم آذربايجان و ديگر استانهاي ايران گرديد و به گونه اي چون گذشته هاي دور هر چند با گويش هاي متفاوت ، يكساني ايماني و فرهنگي پديد آورد و همدلي ها را بر هم زباني ها چيره گردانيد كه بي ترديد بيگانگي هاي اجتماعي و افتراق تاريخي كمتر در آن راه مي يافت .

در دوران حمله مغولان و حكومت ايلخانان و يورش تيمور ، منطقه قره باغ به سان ديگر مناطق كشور بزرگ ايران در امان نماند و پس از آن ، در عصر قدرت نمايي تركمانان آق قويونلو و قره قويونلو ، قواي جنگي عثماني نيز ، منطقه مزبور را مورد تاخت و تاز قرار دادند و اين امر فقط معطوف به قره باغ نبود ، بلكه ارمنستان و گرجستان و داغستان را نيز در بر مي گرفت ساكنان قره باغ ، ايلها و اويماقهاي گوناگون از آن ميان قاجارهاي گنجه وايروان دراتحاديه بزرگ قزلباش ،همگام باديگر گروهها و شخصيتهاي سياسي و نظامي ومذهبي سلسله صفويه را به قدرت رساندند

در دوران شاه عباس اول ، نفوذ حكومتي ايران در قفقاز فزوني يافت و به علت انحلال قزلباش و روي كار آمدن قواي نظامي شاهسون ، دگرگوني هايي در مكانيسم ارتباطي ايلها و طايفه هاي شمال ايران به وجود آمد . قاجارهاي قفقاز به سه گروه منقسم شدند ، بخشي به مرو شاهجان و بخشي به استرآباد و گرگان كسيل گرديدند و گروه اندكي در قره باغ و گنجه و ايروان باقي ماندند .

از دوره شاه عباس اول بدين سو ، كوشش حكومت مركزي ايران بر اين بود كه كليه ايلها و قبيله هاي نزديك و دور به شاهسون گرايش يابند ، پاره اي از طايفه هاي قفقاز چون تركمانهاي جوانشير ، اتوزايكي ، از قدرتهاي نسبي در منطقه برخوردار بودند در عالم آراي عباسي آمده است كه در سال 1013 هجري (1406 م ) امير گونه خان كه از پل خدا آفرين ارس گذشت و وارد ايران شد بسياري از ايل ها و اويماق هاي قاجار و تراكمانان و اتوزايكي ها و غيره كه در قره باغ بودند ، همگي شاهسون شدند .

در دوره افول قدرت صفويان ، يعني با شروع جنگهاي جنوب ايران و فتنه افعانها ، روسها كه همه گاه بر تصرف بخشهاي شمالي ايران زمين چشم داشتند ، و در گذشته هاي دور نيز قصد خود را چندين بار نشان داده بودند بر پايه نو آوري هاي نظامي پطر كبير و سياست توسعه طلبي او ، از فرصت استفاده كردند و دست اندازي به سرزمينها ي ايراني نشين را آغاز نمودند .

از سوي ديگر عثمانيان نيز تسخير بخشهاي ديگري از قفقاز را هدف قرار دادند و نيز در خود منطقه به علت ضعف حكومت مركزي واحدهاي خان نشين و سلطان نشين و ملك نشين به وجود آمد بطوري كه عدد آنها را تا پانزده ذكر كردند .

اين چند پارچگي و پراكندگي خود موقعيت مناسبي را براي تصرف و سلطه گري بيگانگان فراهم ساخته بود ، با اينكه پاره اي از منطقه ها از خان نشين قره باغ تبعيت مي كردند به تحقيق در چنين مواقع كشمكشهاي داخلي و منازعات ملوك الطوايفي نيز مزيد بر علت شده بود .

در زمان حكومت افشاريه نادر شاه پس از تاجگذاري به منظور تضعيف حكومت و نفوذ خانهاي زياد اوغلي ، پنج مليك نشين ( ملك نشين ) (مليكستوا)ارمني قره باغ كوهستاني و زنگ را از حاكميت آنها خارج نمود و قبايل چادر نشين قازارلر و شمس الدين لو تحت سلطه طهمورث ، حاكم كارتيل درآمد فقط منطقه گنجه به اضافه لقب بيگلربيكي اين ايالت براي اغورلوخان باقي ماند . قسمتي از قاجارهاي قراباغ را هم به خراسان كوچاندند . در سال 1738 م ( 1151 ق ) ، اغورلوخان همراه با ابراهيم خان درجنگ با قبايل جار داغستان به قتل رسيد . چنانچه از منابع تاريخي بر مي آيد در سال 1743 ميلادي (1156 ق ) خان گنجه ديگر از قبيله زياد اوغلي نبود ، بلكه حاجي خان چامشكزك كرد ، صاحب اين مقام گرديد . به احتمال قوي نادر شاه سعي مي كرد كه با استفاده از مرگ يكي از با نفوذترين اعضاي اين خاندان ، اوغورلوخان ، بنياد خانهاي زياداوغلي را بر اندازد . با اين حال پس از مرگ نادرشاه ، زياد اوغلي ها اگر چه نتوانستند سرزمينهايي را كه نادر از آنها گرفته بود پس بگيرند ، اما حكومت و نفوذ خود را دوباره برقرار كردند . پس از افول دولت نادري (1160 ق / 1747 م ) در دوره كريم خان زند نيز كوششهايي جهت يكپارچگي قفقاز و پيوستگي آن با ايران به منصه ظهور رسيد ، اما جانشينان او وضع وخيمي را پيش آوردند . مولف تاريخ گيتي گشا آورده است كه محمد حسن خان قاجار هم در سال 1170 هجري (57-1756 م ) از مازندران متوجه مناطق گنجه و قره باغ گشته و به قلعه شيشه كه درمركز قره باغ قرار داشته و در تصرف پناه خان جوانشير بوده حمله كرده است .

پس از كشته شدن نادر شاه اوضاع قفقاز ، خاصه قره باغ دگرگون شد ، باز چون گذشته ها خوانين و بزرگان و سركردگان به منازعه برخاستند و هيچ يك از قدرتهاي مركزي ايران نيز نتوانستند ، وحدت منطقه و تبعيت قدرت مداران آنجا را از مركز به وجود آوردند .

خاندان جوانشير در بخشي از قره باغ به نام جوانشير و اتوزايكي و و جاهاي ديگر حكومت داشته اند و روساي آنان از پدر به پسر پناه و ابراهيم خليل نام داشته اند . پناه سوم از خاندان جوانشير ازطرف نادر شاه حاكم قره باغ شد . پس از او پسرش ابراهيم خليل زمام امور منطقه قره باغ را به دست گرفت و زماني كه آقا محمد خان به عزم سركوبي خوانين قفقاز عزيمت كرد (1207 ق /3-1792 م ) ابراهيم خليل خان شكست خورده و تسليم شد . تسليم شدن ابراهيم خليل خان در قره باغ ، آوازه قدرت مداري آقا محمد خان را در سراسر قفقاز بلند ساخت و اگر پاره اي تحريكات دولتين روس و انگليس كارايي نداشت و خان قاجار نيز در تفليس آن كارهاي خلاف عرف را نمي كرد شايد سيماي سياسي قفقاز چنين نمي شد .

پس از كشته شدن آقا محمد خان در سن 57سالگي ، ابراهيم خليل خان بر منطقه قره باغ حاكميت يافت و در سال 1220 هجري (1805 م ) موافقتنامه اي با روس ها امضا كرد و پاره اي از خانهاي مناطق ديگر ، از آن ميان خان شكي را نيز با خود هماهنگ ساخت . اما سرانجام خان قره باغ پشيمان شد و موقعيت جديد خود رامبني بر تبعيت از دولت ايران كتباً به دولت ايران اعلام كرد . در اين راستا جهت حمايت از وي از ايران نيز سرداراني با نيروهاي لازم به امداد او عازم قره باغ شدند بعد از مرگ ابراهيم خليل خان ، مهديقلي خان پسر ابراهيم خان نه تنها به ايران پناهنده شد ، بلكه در جنگهاي ايران عليه تجاوز تزارها همگام با عباس ميرزا شركت كرده و جنگيد .

در جنگهاي روسها عليه ايران ، بسياري از ولايات ايران چون باكو ، دربند ، شيروان ، گنجه ، سوقان ، قسمت علياي طالش و قره باغ از دست ايران خارج شد و عهد نامه گلستان در تاريخ 29 شوال 1228 هجري (21 اكتبر 1813 م ) انعقاد يافت و در جنگهاي دوم روسيه عليه ايران با تسخير ايروان و نخجوان ، قرارداد تركمانچاي كه شرايط سنگين تري داشت در 5 شعبان 1243 هجري (10 فوريه 1828 م ) بر ايران تحميل گرديد و بر پايه آن قرارداد ، قره باغ با تمام وابستگي هاي تاريخي و فرهنگي و مذهبي ، از لحاظ حكومتي و سياسي از پيكره ايران زمين جدا گرديد .

پس از معاهدات گلستان و تركمانچاي تا مدتي قره باغ به سان ديگر مناطق به همان شيوه گذشته زير سلطه روسيه قرار گرفت . در سال 1822 ميلادي (1328 ق ) خان نشين قره باغ به ايالت قره باغ تغيير يافت . در سال 1840 ميلادي (1256 ق ) با تشكيل بخش شوشي منطقه در زمره ايالت كاسپي جاي گرفت و در سال 1868 ميلادي (1285ق ) با فرمانداري ا ليزابت پل ادغام شد و در سال 1882 ميلادي (1300 ق ) دو بخش به نامهاي جوانشير و جبرائيل در آن به وجود آمد و به گونه ايالتي كمابيش مشخص تا سالهاي انقلاب بلشويكي باقي ماند . ناگفته نماند كه پس از شكست تزارها در جنگ جهاني اول قره باغ از طرف متفقين اشغال شد و ژنرال دنسترويل تا چهاردهم سپتامبر 1918 ميلادي ( ذيحجه 1336 ق ) به نفع روسيه آنجا را اداره كرد و پس از آن قشون ترك به سرداري نوري پاشا با كو مركز جمهوري آذربايجان فعلي را قره باغ هم جزئي از آن بود در پانزدهم سپتامبر 1918 ميلادي تسخير كرد .

بعد از اعلام ترك مخاصمه تركان و متفقين در جنگ جهاني اول در سي ام اكتبر 1918ميلادي در مودروس قشون متفقين به سرداري تامسن بار ديگر در اكتبر 1918 ميلادي شهر باكو را اشغال كرد و قشون ترك را عقب نشانيد و حكومت مستقل آذربايجان را كه در آن زمان به دست حزب مساوات اداره مي شد به رسميت شناخت . بعد از تخليه باكو از قواي متفقين رژيم جديد شوروي كه ادعاي الحاق آن شهر را به خود داشت بدون جنگ در 28 آوريل 1920ميلادي ( شعبان 1338 قمري ) باكو را اشغال كرده و منطقه آذربايجان را در مارس 1922 ميلادي ( شعبان 1340 قمري )يكي از سه جمهوري متعاهد ماوراي قفقازقرار داد.

اما در سال 1936 ميلادي (1315 ش ) استالين اتحاديه يادشده را منحل اعلام كرد و دو جمهوري گرجستان و ارمنستان مستقل شدند و آذربايجان در شمار يكي از شانزده جمهوري شوروي در آمد و قراباغ با عنوان استان خودمختار قره باغ كوهستاني در تركيب جديد جمهوري آذربايجان شوروي به حيات سياسي خويش ادامه داد .

اما در تجديد سازماندهي كه در 1936ميلادي ( 1315 ش ) توسط استالين صورت گرفت ، آذربايجان ، ارمنستان و گرجستان هر يك از جمهوريهاي جداگانه اعلام شدند و منطقه قره باغ همچنان جزء جمهوري آذربايجان باقي ماند .از همان زمان منازعه و كشمكش بين ارمني ها و آذري ها ( كه دشمني تاريخي شان به طور مضاعف به واسطه اختلافات فرهنگي و مذهبي تشديد شده بود ) در سال 1988ميلادي علني شده و فوران كرد و ساكنان قره باغ كوهستاني در مورد تبعيضهاي فرهنگي و اقتصادي اظهار عدم رضايت نموده درمقابل سروري و آقايي باكو طغيان كردند . ابتدا ، ارمني ها تقاضاي خود مختاري مطرح كردند و پس از آن كه تقاضاي آنها رد شد ، ارمني ها حق كناره گيري و جدايي از آذربايجان را مطرح نمودند و پس از آن جمهوري قره باغ كوهستاني را اعلام كردند . به دنبال فروپاشي اتحاد جماهير شوروي يك صف آرايي نظامي گسترده از دو طرف درگير در بحران رخ داد و بتدريج به يك جنگ تمام عيار مبدل گشت .

درسال 1992 ميلادي ، مسئله قره باغ كوهستاني توجه طرفهاي ذي نفع ديگر را نيز به خود جلب نمود ، از آن جمله ايران ، تركيه تلاشهاي فشرده و بسياري را براي حل اختلافات از طريق گفتگوهاي سياسي و مذاكرات مستقيم و يا غيرمستقيم انجام دادند . در سال 1992 م و 1993 م، شدت گرفتن و گسترش بحران ، كشتارها ، اخراجها و مهاجرت جمعي از مناطق جنگي ، شكل دموگرافيك منطقه را تغيير داد و به عبارتي بازگشت به وضع موجود جنگي غير متحمل و شايد غير ممكن به نظر مي آمد .

در هر صورت ، آذري ها سرزمين خود را تا 1992 محافظت نمودند ، اما وقتي كه ارمني ها تهاجم را آغاز نمودند كنترل كامل منطقه را به دست آوردند . همچنين ، ارمني ها ، منطقه مهم و استراتژيك گذرگاه لاچين كه ارمنستان را به قره باغ كوهستاني متصل مي كرد، تصرف كردند .

آذربايجان ، محاصره اقتصادي ارمنستان را برقرار نمود و در اواخر 1992ميلادي اعلام كرد كه با برقراري آتش بس در حالي كه بخشهايي از سرزمينش در تصرف نظاميان ارمني مي باشد موافق نيست . تا آوريل 1993ميلادي ، ارمني ها تقريباً 10/1 از خاك آذربايجان شامل شهر كلبجر به علاوه دومين گذرگاه بين قره باغ كوهستاني و ارمنستان را تصرف كرده بودند .

همچنين ، ارمني ها به سمت شهر فضولي در بخش جنوب غربي كشور پيشروي كرده بودند و به اين ترتيب ناحيه آذري نشين نخجوان از بقيه كشور جدا شد . طبق گزارشهاي رسيد ه بخشي از سلاحهايي كه مورد استفاده ارمني ها قرار گرفته بود از طريق واحدهاي سپاه هفتم روسيه مستقر در ارمنستان فرستاده شده بود . باكو به جهت تجاوز ايروان ، از ايالات متحده و سازمان ملل متحد جهت مداخله كردن استمداد نمود . واشنگتن عمليات خصمانه و خشونت آميز را محكوم كرده و مجدداً خوستار حصول توافق مسالمت آميز طرفين شد كه مي بايست در چارچوب كوششهاي صلح جويانه مصوب 52 عضو كنفرانس امنيت و همكاري اروپا صورت مي گرفت . تركيه و ايران به ارمنستان هشدار دادند كه حملات ناگهاني بيشتر به آذربايجان براي آنها قابل قبول نيست . اما با اين حال جنگ تا پايان تابستان 1993 ميلادي ادامه يافت و كوششهاي گوناگون جهت حل اختلافات از طريق گفتگوهاي سياسي جهت حل بحران ارمنستان و آذربايجان با شكست مواجه شد . همراه با ملايم شدن موضع باكو ، مبني بر خارج شدن بي قيد و شرط ارمنستان از مناطق اشغالي جمهوري آذربايجان قبل از هر نوع مذاكره اي ، آذربايجان و ارمنستان در مه 1993 ميلادي ، با طرح ارائه شده از طرف ايالات متحده ، روسيه و تركيه موافقت نمودند .

بر طبق اين طرح ، ارمنستان مي بايست از تمامي سرزمينهاي اشغالي از جمهوري آذربايجان خارج شود و اين امر در عرض 60 روز پس از برقراري آتش بس بايد عملي گردد ، به علاوه ادامه مذاكرات صلح و لغو محاصره اقتصادي ارمنستان بايد برقرار مي شد .آنچه كه روي داد از اين قرار بود كه طرح صلح در زمينه هايي كه امنيت اهالي قره باغ را ضمانت نمي كرد از طرف پارلمان قره باغ كوهستاني رد شد .

بدبختي و مصيبت ناشي از هجوم ارمني ها از طرف مردم آذري تحمل شد كه مي توان گفت حاصل تغييرات اساسي سياسي در باكو بود . در ژوئن ، آخرين نيروهاي روس مستقر در آذربايجان طبق برنامه و جدول زماني ، اين كشور را ترك كردند و مقدار معتنابهي از سلاحها را به فرماندهي سرهنگ صورت حسين اف سپردند يعني يك دشمن سياسي با تعلق خاطر احساسات ملي گرايي افراطي ، ضد روس و هم رائي با ابوالفضل ايلچي بيگ جمهور سابق جمهوري آذربايجان كه گرايش به تركيه داشت .

وقتي كه نيروهاي كار آزموده نظامي حسين اف به باكو رسيدند ، ايلچي بيگ رئيس جمهور آذربايجان به نخجوان رفت . به موازات آن آقاي حيدر علي اف ، رئيس سابق ك . گ . ب در آذربايجان و عضو دفتر سياسي كميته مركزي حزب كمونيست در زمان برژنف ( پوليت بورو) سمت سخنگوي رياست پارلمان را به عهده گرفت . حسين اف براي دوره كوتاهي به نخست وزيري رسيد . همچنين در ژوئن 1993 ميلادي ، نيروهاي ارمني آتش بس موجود في مابين را شكستند وبه شهر آغدام كه در غرب آذربايجان واقع شده ، حمله نمودند . در ژوئيه همام سال ، شهر آغدام به دنبال اشغال فضولي در اوت و گوراديز ( در نزديكي مرز ايران ) در سپتامبر ، به دست نيروهاي نظامي ارمنستان سقوط كرد . ارمنستان در اين زمان ، در حدود 5/1 خاك آذربايجان را در اشغال خود داشت كه از اين مناطق حدود يك ميليون شهروندآذري آواره شده و از خانه هاي خود گريخته بودند . اين حوادث در حالي رخ دادند كه قطعنامه 822 شوراي امنيت سازمان ملل متحد ، مصوب اوت 1993 ميلادي ، به فوريت خواستار خروج بدون قيد و شرط و كامل نيروهاي ارمني از اراضي آذربايجان شد كه در آن زمان به تصرف در آمده بودند و هشدار داد كه قدمهاي مقتضي و در خور توجه مي بايست جهت حل مشكل ارمني هاي مورد نظر در قره باغ قرارگيرد در حاليكه ارمنستان به تهاجم خود ادامه مي داد تركيه و ايران هشدارهاي خود را تكرار نمودند و بعد از سقوط گوراديز ، سربازان ايراني در مرزهاي ايران و جمهوري آذربايجان به حال آماده باش در آمدند كه باعث تيره شدن مقطعي روابط تهران و مسكو شد . در اواسط دسامبر همان سال ، گروههاي نظامي آذربايجان يك تهاجم گسترده و برنامه ريزي شده را براي اخراج ارمني ها از قسمت هايي از سرزمينهاي اشغالي آغاز نمودند ولي اين هجوم در 1994 ميلادي با شكست مواجه شد .

پس از چندين كوشش نافرجام و سه قطعنامه صادره از شوراي امنيت ، سرانجام يك آتش بس در اواخر سال 1994 ميلادي به دنبال توافقي كه در مسكو صورت پذيرفت برقرار گشت .دلايل اصلي براي شكست مهار نمودن بحران قره باغ كوهستاني عبارت از فقدان خواسته سياسي در بخشهاي طرف هاي رقيب ، براي رسيدن به يك مصالحه قابل قبول طرفين بود به اين دليل تمامي كوششها براي وساطت و حصول يك توافق از طريق مذاكره با شكست مواجه شد . اين امر شامل كوششهاي كنفرانس امنيت و همكاري اروپا مي شد. ( بويژه گروه مينسك كه در سال 1992 برپا شد ) كه با پيش قدمي و ابتكار آلماتا و از طرف نور سلطان نظر با يف رئيس جمهور قزاقستان مطرح شد و از سوي ايالات متحده ، روسيه ، تركيه و ايران مورد حمايت قرار گرفت .

تاپايان 1992ميلادي ، ارمنستان تمامي قره باغ كوهستاني راتصرف كرد وتجاوز خودراادامه داد ؛ به رغم آنكه درمه 1993ميلادي بين باكو وايروان درمورد برنامه صلح طرح شده ازطرف ايالات متحده ، تركيه وروسيه توافق شده بود . همانطور كه اشاره شد درآن زمان ، قره باغ كوهستاني اين طرح رارد كرد وحكومت ارمنستان ادعا نمود كه امكان ندارد موضع ونظراستپاناكرت (خانكندي )راتغيير داد.دراين شرايط بحراني ، به نظرمي رسيد كه كليد راه حل منازعه قره باغ كوهستاني درواشنگتن ، آنكارا ياتهران نبود بلكه درمسكو يعني تنها مركزي كه به طور قطع قادر بود براي ارمنستان ازراههايي چون تحريم سياسي وممنوعيت صدور مواد خام و اعمال فشار نمايد ، يافت مي شد .

درسپتامبر 1993ميلادي ، رئيس جمهور وقت آذربايجان آقاي حيدر علي اف ازمسكو ديدارنموده واعلام كرد كه آذربايجان بايد به CIS واتحاديه اقتصاديش بپيوندد وبايد يك پيمان امنيت دسته جمعي با روسيه كه پيش نويس آن درزمان ايلچي بيگ رد شده بود امضا شود . بااين كارحيدر علي اف براهميت حضور مسكو درمناقشه صحه گذاشت واعتقاد داشت كه حل بحران قره باغ با ارمنستان بامعيارهاي مرسوم سياسي امكانپذير است براي اطمينان درسپتامبر 1993 ميلادي علي اف ورئيس جمهورارمنستان (لئون ترپطروسيان) جهت انجام دورديگر گفتگوها به مسكورفتند ، امادرآن مذاكرات توفيقي حاصل نشد . توضيح اينكه در اين مذاكرات هيچ نماينده اي از كشور هاي ديگر بخصوص تركيه و ايران براي شركت دراين گفتگوها دعوت نشده بود .

علي اف وترپطروسيان دردسامبر 1993 دوباره يكديگر رادرعشق آباد تركمنستان ملاقات نمودند دورئيس جمهور ØŒ‌به منظور شركت درجلسه رهبران CIS به تركمنستان رفته بودند . آنها هردو علاقه مندي خودرابه راه حل صلح آميز براي بحران قره باغ كوهستاني اعلام نمودند ØŒ اما هيچ گونه پيشرفتي دراين جهت حاصل نشد . Ùˆ درگيري دوباره آغاز گرديد در اصل حمله نيرو هاي آذري دردسامبر1993ميلادي ،درواقع هشداري بودبه تلاشهاي جديدوتفرقه افكنانه روسيه درقره باغ. درژانويه1994 ميلادي ØŒ ولاديمير كازيميروف نماينده ويژه يلتسين دربحران قره باغ كوهستاني Ùˆ رياست هيأت مذاكره كننده روسي با مسئولان وزارت امور خارجه ايران شروع به مذاكره نمود.درمسكو اين سفر باموفقيت ارزيابي شد . طرفهاي ذينفع به طور روشن نسبت به «Ø¨ÙŠÙ† المللي بودن» بحران قره باغ كوهستاني معترض بودند دراوايل 1994 ميلادي ØŒ مسكو با آذربايجان به عنوان كشوري كه مانع اصلي تلاشهاي روسيه براي كوششهاي ميانجيگرانه بحران قره باغ كوهستاني است ØŒ مواجه شد . همچنين مسكو، باكورا مخالف عمده حضوردوباره روسيه وبرتري اين كشوردرقفقاز شمرد. دراين شرايط كه كرملين مصمم به نظر مي رسيد درپي موافقت باكو با درخواست هاي زير بود كه به نوعي طرح صلح روسي ناميده مي شد اهم اين شرايط عبارتند از :

- استقرارسربازان روسيه جهت حفاظت ازمرزهاي آذربايجان ؛

-قبول رسمي روسيه به عنوان ميانجي اصلي دربحران قره باغ كوهستاني ؛

- شناسايي رسمي جمهوري قره باغ كوهستاني به شكلي خاص ؛

- شناسايي يك ناحيه 12 مايلي درحوزه نفتي درياي مازندران ازطرف باكو به عنوان درياي سرزميني ؛

- شناسايي 50 مايل منطقه ممنوعه كه آذربايجان مدعي مالكيت آن مي بود .

ازآنجا كه اين تقاضا ها درباكو مورد پسند ورضايت عامه نبودند وازطرف ديگر وضعيت باكو به واسطه پيروزي ها ي ايروان تضعيف شده بود بعضي از مفسران عقيده براين داشتند كه تهاجم صورت گرفته درزمستان به دستور حيدرعلي اف ، وبه منظور تقويت موضع باكو وبرخورداري ازموقعيتي بهتر درمذاكرات انجام شده است .

فشار روسيه به آذربايجان درفوريه 1994 ميلادي پس ازآنكه قراردادهمكاري دوجانبه بين تفليس ومسكو امضا گشت افزون شد . براساس اين قرارداد ، پايگاههاي نظامي روسيه درخاك گرجستان ايجاد گشته وسربازان روسي درامتداد مرزهاي گرجستان وتركيه مستقر گشتند .درشرح اين وقايع ، گراچف توضيح مي دهد كه مسكو استقرار نظامي درتمامي قفقاز وهمچنين استقرارسربازان روسي درامتداد مرزهاي جمهوري آذربايجان وايران رادرنظر داشت . درقبال اين رويدادها ، آقاي علي اف به آنكارا سفرنمود . اولين مسافرت خارجي علي اف پس ازانتخاب به رياست جمهوري آذربايجان به آنكارا، به روشني نشان دهنده اين واقعيت بود كه مي خواست درمذاكرات پيچيده بامسكو وايروان جانب خود را تقويت نمايد .

بدون تأمل مسكو سعي كرد ابتكار ديپلماتيك رادر بحران قره باغ دردست بگيرد عامل جديد درتحولات اين زمان منطقه ØŒ‌ايجادجونظامي سنگين برروندمذاكرات صلح بود.در18 فوريه 1994 ميلادي وزراي دفاع ارمنستان ØŒ آذربايجان ØŒ‌قره باغ كوهستاني خود خوانده وروسيه موافقتنامه اي راامضا كردند كه برطبق آن آتش بس برقرارشده وراه حل زمان بندي شده براي مسئله قره باغ كوهستاني ارائه شده بود گراچف كه رياست جريان مذاكرات رابرعهده داشت اعلام كرد اين مراحل عبارت اند از: قطع جنگ وتخاصم ايجاد يك منطقه بيطرف ( باعرض 10 الي 12 كيلومتر) وساختن 35 پست كنترل درآن كه ازطرف روسها اداره شوندونفرات مشغول دراين پستها ازكشورهاي ذينقع انتخاب شوند . اين موارد مي بايست پس ازعقب كشيدن نيروهاي ازمني ازمناطق تصرف شده ØŒ جمهوري آذربايجان صورت گيرد.

اگر چه موافقتنامه درمسكو مورد تمجيد وتعريف واقع شد وترپطروسيان نيز آن را تصديق نمود؛ ولي از طرف آقاي علي اف ردگشت . يك سخنگوي دولتي توضيح داد كه آتش بس ، ايجاد منطقه بيطرف ومذاكرات مي بايست همزمان باخروج نيروهاي نظامي ارمني ازمناطق اشغالي جمهوري آذربايجان وهمچنين بازگشت پناهندگان به خانه هايشان درآذربايجان وقره باغ كوهستاني انجام شود.ازطرف ديگر موضع گيري علي اف نسبت به حضور سربازان روسي در قراباغ قابل توجه است

اوعقيده داشت كه حضور نيروهاي خارجي درمنطقه جنگي معمولاً تمديد مي شود و حضورشان كوتاه مدت نمي باشد واين دليلي است كه حالت بحراني منطقه طولاني مدت باشد فلذا اين حالت بحراني مانع ترك نيروهاي نظامي ارمنستان ازمناطق اشغال شده آذربايجان ميگردد . همزمان باكو علاقمندي خودرابه فعاليت كنفرانس امنيت وهمكاري اروپا نشان داد . علي اف درهمان روزي كه موافقتنامه مسكو را رد نمود با نماينده رئيس گروه مينسك ملاقات كرده وگروه مينسك رادرجهت ادامه فعاليتهايش درحل بحران تشويق نمود . نظر علي اف به طورخلاصه دراين نكته مهم ارائه شد : آذربايجان وكنفرانس امنيت وهمكاري اروپا موافقت نمايند كه مذاكرات درمورد وضعيت قره باغ كوهستاني مي بايست صرفاً پس از خارج شدن سربازان ارمني ازمناطق اشغالي انجام شود .

درراستاي عقب بردن نيروها ، گراچف در ماه مه 1994 ميلادي وزراي دفاع را جهت يك اجلاس دعوت نمود ودرآن اجلاس پيشنهاد امضاي يك سند جهت تنظيم واجراي برنامه روسيه را مطرح كرد . اين سند عقب نشيني هاي موقت سربازان ارمني را تسريع مي كرد وبسرعت به آزادي سرزمينهاي اشغالي منجرمي شد. همچنين ، بازگشت پناهندگان ومبادله اسرا، توافق درمورد تبادل اطلاعات لازمه وتعيين وضعيت آينده قره باغ كوهستاني ، بايد پيامد امضاي اين توافقنامه مي بود . گراچف نيز بسيار مصربود كه تعداد پستهاي ديدباني تا 49 افزايش يابند واين پستها ازطرف 1800 پرسنل نظامي روسيه تجهيز گردند . گراچف براين عقيده بود كه احتياجي به معرفي ناظران ازطرف CIS و ياكنفرانس امنيت وهمكاري اروپانيست چرا كه روسيه به تنهايي مي تواند اجراي آتش بس وبرقراري شرايط احتمالي صلح را تضمين نمايد اما دومين كوشش گراچف درتحميل يك راه حل دوباره باشكست مواجه شد . آذربايجان ، طرح واعزام نيروهاي روسي رابه قره باغ ردنمود واضافه كرد كه درصورتي به طرح صلح گراچف پاسخ مثبت مي دهد كه واحدهاي حافظ صلح روسيه تحت كنترل ناظران بين المللي به فعاليت بپردازند .

اين شرايط ارائه شده از سوي باكو ازطرف كرملين رد شد . براي درك عامل سختگيري سياسي آقاي علي اف با روسيه ØŒ بايد توجه شود كه تانيمه سال 1994ميلادي ØŒ باكو حمايت وپشتيباني بي شائبه كشورهاي غربي ودررأس آن ايالات متحده درآذربايجان اعلام كرد كه :« هرطرحي براي حل بحران قره باغ كوهستاني بايد درچارچوب نظرات گروه صلح مينسك كه برگزيده ازكنفرانس امنيت وهمكاري اروپا مي باشد ارائه گردد . » مسكو به اين امر رضايت نمي داد Ùˆ اين طور عقيده داشت كه هدف غرب از مداخله ØŒ در بحران قره باغ تأمين منافع وجاه طلبي هاي منطقه اي خود مي باشد .مسكو مي گفت درطول دوسالي كه گروه صلح مينسك ازفعاليتش مي گذرد جزيك سند (تصويب نامه چگونگي انجام وظايف ناظران ) ديگر هيچ موردي را به تصويب نرسانده است درمقابل ØŒ مسكو چندين برنامه صلح ارائه كرده است.

موضع آذربايجان درمورد قره باغ كوهستاني درپايان تابستان 1994 ميلادي ازطرف سخنگوي شوراي عالي (رسول قلي اف ) اعلام گشت .باكو پافشاري مي نمايد كه اولين خواست آذربايجان ومسئله مبرم براي صلح ØŒ‌عقب نشيني كامل سربازان ارمني ازتمامي 8 بخش اشغالي آذري نشين ( رايوني ) مي باشد. درمقابل ارمنستان وقره باغ درتوافق باروسيه ØŒ نه تنها موارد چند مرحله اي بالارارد نمودند بلكه نيروهايشان را درمناطق استراتژيك وازنظر اقتصادي باارزش لاچين وشوشا تقويت نمودند.

امضاي يك قراردادنفتي بين آذربايجان ويك كنسرسيوم بين المللي درسپتامبر ميلادي 1994، باعث تشويق روند صلح درقره باغ كوهستاني نشد . باوجوداينكه تمامي طرفهاي درگير ازحل مسالمت آميزبحران دفاع نمودند ، روسيه موضع خشمگينانه ومعترض نسبت به توافق نفتي اختيار كرد وبه طور صريح وشديد نسبت به آن انتقاد واعتراض نمود .درواقع ،فشار مسكو باعث گشت كه علي اف حمله متقابل راانجام دهد وكرملين رامتهم به طراحي وبرنامه ريزي فرار يك گروه اززندانيان سياسي نمود. درهمين راستا ،باكو ازفرصت استفاده كرده اعلام نمودكه آذربايجان حضورسربازان نگهبان مرزي روسيه را درمرزهاي ايران تضمين نمي كند .

امضاي مناقصه جديد نفتي ، واشنگتن رابه موضوع قره باغ كوهستاني بيشتر سوق داد واين موضوع دردستور مذاكرات درملاقات دورهبر روسيه وايالات متحده درملاقات سپتامبر سال 1994 ميلادي قرارگرفت. درحالي كه يلتسين به طور مكرر پافشاري مسكو راجهت به رسميت شناخته شدن به عنوان يكي از طرفهاي عمده واصلي تأمين صلح در قره باغ تصريح مي نمود ، كلينتون براين عقيده بود كه اعمال روسيه بايد بانرمهاي مقرركه درحقوق بين الملل موجود است ، منطبق بوده و زيرنظر وكنترل سازمان ملل وكنفرانس امنيت وهمكاري اروپاباشد .

در اكتبر همان سال ØŒ‌ نمايندگان گروه مينسك دروين با همديگر ملاقات نمودند وجهت اعزام يك نيروي حافظ صلح بين المللي به قره باغ كوهستاني به توافق رسيدند .درواكنش نسبت به تصميم بالا، برداشت مسكو اين بودكه اين تصميم به روشني ضدروسيه مي باشد ومي بايست ازتفرقه نيروهاي نظامي روسيه درمنطقه بحران جلوگيري نمود . اين تعدي غرب نسبت به سرزمين شوروي سابق ØŒ يك سابقه خطرناك بنيان نهاد وموجب شد كه يك معامله چندين ميليارد دلاري بين آذربايجان وكنسرسيوم نفتي غرب منعقد گردد.

مسكو ناخشنودي خودرابه اطلاع واشنگتن ولندن ابراز داشت واعلام كرد كه اين مورد (امضاي قرارداد باكنسرسيوم) بانرمهاي موجوددرمتن « ميثاق نيروها دراروپا» همخواني ندارد .

همراه با اعتراضهاي مسكو، غرب نيز به راه خود ادامه داد ودراواخر اكتبرهمان سال ، پطروس غالي دبيركل وقت سازمان ملل متحد ازايروان وباكو بازديد نمود و دلايلي را كه وي درآن ضرورت استقرار نيروهاي حافظ صلح راضروري مي دانست ، به رؤساي جمهور آذربايجان وارمنستان ارائه داد كه عبارت بودنداز :

- حفظ وتقويت وتأييد تماميت ارضي آذربايجان ؛

- مصون نگه داشتن واحترام به مرزهاي آذربايجان

- عدم استفاده اززوربه عنوان راه حل دربحران قره باغ كوهستاني

- آزادي تمامي سرزمينهاي آذربايجان كه به طور غيرقانوني درطي انجام حملات نظامي تصرف شده بود .

پطروس غالي اعلام نمود كه اصول بالا درقطعنامه هاي شماره هاي583، 822، ، 874 و 882 شوراي امنيت سازمان ملل نيز تدوين شده اند . منابع رسمي آذري بسيار خشنود بودند ؛ اما اظهار شكايت نمودند كه اين قطعنامه ها اجرا نشده است .

آذري ها همچنين سازمان ملل راجهت حمايت ازكوششهاي كنفرانس امنيت وهمكاري اروپا براي ايجاد يك نيروي بين المللي حافظ صلح درقره باغ كوهستاني فراخواندند علي اف بويژه اين فرصت رابه دست آورد تاموضع باكورادرقبال اصول قيد شده تصريح نمايد واضافه نمودكه حقوق ساكنان ارمني قره باغ مي بايست درداخل محدوده دولت آذربايجان تضمين گردد .

دراواسط نوامبر همان سال ØŒ وزير امورخارجه روسيه ميزبان يك دور ديگراز گفتگوها بين معاونان وزراي امور خارجه ارمنستان وآذربايجان بود . ازطرف ديگر ØŒ نمايندگان گروه مينسك براي بحث دوباره درمورد مسئله نيروهاي حافظ صلح درقره باغ كوهستاني ملاقات نمودند قبل از افتتاح اين گردهمايي ØŒ وزراي امور خارجه ودفاع يك بيانيه مشترك انتشار دادندمبني براينكه «Ù‡Ø±Ú¯ÙˆÙ†Ù‡ كوششي براي حذف نقش روسيه برابربابحراني شدن روند صلح منطقه مي باشد» وزراي خارجه ودفاع همچنين سازمان ملل متحد ØŒ كنفرانس امنيت وهمكاري اروپا ØŒ جامعه كشورهاي مستقل مشترك المنافع وديگر طرفهاي ذي نفع رابه شركت دركوششهايي درجهت حل بحران قره باغ كوهستاني فراخواندند ØŒ ولي بااين حال اين گردهمايي نتيجه عملي درپي نداشت .

يك تغيير مهم درديدگاه بين المللي نسبت به بحران قره باغ دردسامبر 1994 ميلادي هنگام اجلاس عمومي كنفرانس امنيت وهمكاري اروپا دربوداپست روي داد . طبق معمول ØŒ مسكو ازغرب تقاضا نمود تاتمامي سرزمين شوروي سابق به عنوان منطقه نفوذ روسيه به رسميت شناخته شود وسربازان روسيه به عنوان حافظان صلح جهت بحرانهايي كه در«Ø®Ø§Ø±Ø¬ نزديك » پديدار مي گردند به كارگرفته شوند Ùˆ دراشاره به مورد قره باغ كوهستاني تاكيد كرده Ùˆ به اعزام يك نيروي حافظ صلح به قره باغ بدون اخذ نظر روسيه اعتراض نمود . امااين امر ازطرف اكثريت اعضاءردشد . درمقابل ØŒ اعضاي حاضر دركنفرانس تصميم گرفتند 3000 نيروي چند مليتي به قره باغ كوهستاني اعزام نمايند وبخش روسي اين نيرو نمي بايست از 3/1 تمامي سربازان تجاوز نمايد . بااين حال ØŒ چندين مبحث حل نشده ازجمله : چگونگي وظايف نيروها ØŒ شمار دقيق آنها ،تركيب آنها ØŒ‌نقش حافظان صلح ØŒ وسرانجام فرماندهي آنها باقي ماندكه هنوز هم جوابي صريح ارائه نشده است .

- وضعيت كنوني و چشم انداز آينده بحران قره باغ

درشرايط كنوني ØŒ‌يكي از مهمترين مشكلات امنيتي قفقاز بحران قره باغ مي باشد .اكنون پس از گذشت بيش از 5/1 دهه ازآغاز مناقشه قره باغ نه تنها اين مناقشه حل وفصل نشده است ØŒ بلكه دورنماي آن نيزتيره وتارمي باشد .ازسال 1999 ميلادي باآغاز مذاكرات مستقيم روساي جمهور آذربايجان وارمنستان اين اميد به وجود آمد كه مناقشه قره باغ مسيري نهايي براي حل وفصل رابپيمايد .تاجولاي 2001 ميلادي حدود 20بار (‌رابرت كوچاريان وحيدرعلي اف )رهبران اسبق دوكشور مذاكره كردند كه سه دور آخر آن درسال 2001 ميلادي ،دوبار درپاريس ويكبار درشهركي وست ايالت فلوريداي آمريكا برگزار شد .امابرخلاف تبليغات پيش از مذاكرات هيچ گونه موافقتنامه اي امضا Ø¡ نشد .

بدين ترتيب مشخص شد كه مذاكرات صلح قره باغ همچنان درنقطه صفرقراردارد وهنوز مسير طولاني براي حل وفصل اين مناقشه درپيش است . درعين حال درجريان مذاكرات كي وست رهبران آذربايجان وارمنستان ØŒ اين اخبار شايع شد كه روساي گروه مينسك مي كوشند پس ازناكامي طرح دولت عمومي ØŒ چهارمين طرح خود رابراي حل وفصل مناقشه قره باغ ارائه دهند . سومين طرح گروه مينسك باعنوان طرح « دولت عمومي » كه به قره باغ اختيارات ØŒ بيشتر ازخودمختاري مي داد دراكتبر سال 1998 ميلادي پيشنهادشد ولي جمهوري آذربايجان آن را زمينه ساز استقلال قره باغ دانسته وردكرد. گفته مي شود طرح چهارم گروه مينسك نيزباپيش بيني اصولي نظر تعلق دالان استراتژيك لاچين دراختيار ارمنستان تفاوت چنداني باطرحهاي پيشين ندارد .

برهمين اساس نيز سفر18 مي وهمچنين سفرمهم جولاي 2001 ميلادي روساي فرانسوي ، آمريكايي وروسي گروه مينسك به جمهوري آذربايجان ،قره باغ وارمنستان نتايج نااميدكننده اي داشت .

طي ماه هاي آوريل ومي 2001 ميلادي جمهوري آذربايجان و ارمنستان اقدام به برگزاري مانورهاي نظامي كردند . همچنين تهديدات نظامي متقابل ميان دوكشور افزايش پيداكرده است . ازاينرو بايد گفت شرايط كنوني منطقه قره باغ درحالت نه جنگ ونه صلح ونيز دورنماي نه چندان روشن مناقشه قره باغ، تهديد جدي عليه امنيت منطقه محسوب مي شود بويژه اينكه حيدرعلي اف رئيس جمهور آذربايجان دهم جولاي 2001 ميلادي درديدار بارؤساي گروه مينسك نسبت به تداوم آتش بس 12 مي 1994 ميان آذربايجان وارمنستان ، ابراز ترديد كرده است .

با سفر ماه فوريه 2002 ميلادي روساي گروه مينسك به منطقه هرچه بيشتر مشخص شدكه طرح چهارم گروه مينسك سازمان امنيت وهمكاري اروپا چيزي جزء تكرارطرح ناعادلانه دولت عمومي نيست . اين موضوع باواكنش تند جمهوري آذربايجان مواجه شد، بطوريكه اكنون باتوجه به ناكامي گروه مينسك دريك دهه گذشته وتدوام مواضع جمهوري ارمنستان مبني برامكان ناپذيري بازگشت قره باغ به تماميت ارضي جمهوري آذربايجان هيچ دورنماي روشني براي حل وفصل مناقشه قره باغ وجود ندارد درحال حاضر مذاكرات صلح قره باغ درسطح روساي جمهور دوكشور متوقف مي باشد وبموازات آن گرايشات جنگ طلبانه – بويژه درجمهوري آذربايجان – درحال افزايش است .در27 مي 2002 ميلادي آراز عظيم اف وتاتول ماركاريان نمايندگان ويژه روساي جمهور آذربايجان وارمنستان درپراگ ديدار وگفتگو كردند .ديدار نمايندگان دوكشور حاكي از تنزل سطح مذاكرات صلح قره باغ ازگفتگوهاي روساي جمهور دوكشور به سطح گفتگوي نمايندگان است . چنانچه پيش بيني مي شد به علت تداوم مواضع آشتي ناجويانه مذاكرات پراگ نيزبه نتيجه اي نرسيد. درعين حال بعلت فعاليت افتضاح آميز گروه مينسك سازمان امنيت وهمكاري اروپا برياست آمريكا، فرانسه وروسيه اكنون درسازمان امنيت وهمكاري اروپا اخباري مبني برتاسيس يك گروه كاري جديد براي حل وفصل مناقشه قره باغ مطرح است. شكي نيست هرگروه كاري كه توسط سازمان امنيت وهمكاري وياحتي شوراي اروپا تاسيس شود بعلت تفاوت وتضاد منافع اعضاء درمنطقه قفقاز، توصيه اي بودن وعدم رعايت اصل بيطرفي نمي تواند گام عادلانه اي براي حل وفصل قره باغ بردارد .

- دلايل حل نشدن بحران قره باغ

به باور كارشناسان ،لاينحل ماندن بحران قره باغ دلايل فراواني دارد كه ازاهم آنها مي توان به موارد زير اشاره كرد :

1) موقعيت ژئوپلتيك قره باغ

يكي از دلايل موثر برطولاني ولاينحل ماندن مناقشه قره باغ موقعيت ژئوپلتيك اين منطقه است . منطقه قره باغ ازنظر ارامنه منتهي اليه شرقي فلات ارمنستان راتشكيل مي دهد . اين منطقه كوهستاني از معادن غني وجنگل ومراتع پهناوري برخوردار است ومرزطبيعي ارمنستان محسوب مي شود ازنظر آذريها قره باغ مرز طبيعي مسلطي است كه اگر دراختيار قدرت ديگري قرارگيرد، آذربايجان رادر موقعيت آسيب پذيري قرارمي دهد . قره باغ براي آذريها به خاطر جريان رودخانه باكو كه سرچشمه اش ازكوههاي قره باغ مي باشد . اهميت فراوان دارد ازنظرآذريها تسلط برمنطقه قره باغ توسط هرقدرتي مي تواند همچون اهرم فشا ري عليه باكو به كار رود .

منطقه قره باغ ازلحاظ ژئوپلتيك واقتصادي نيز اهميت فراواني دارد .سرچشمه رودخانه مهم كورا (Kura) ازكوهستانهاي قره باغ سرچشمه گرفته وبه سوي اراضي آذربايجان سرازير مي شود . تسلط يك قدرت بيگانه غيراز آذربايجان براين منطقه مي تواند با كنترل آب اين رودخانه ØŒ‌صدمات فراواني براقتصاد آذربايجان واردساز د. بويژه اينكه باكوتاكنون بازدن سدهاي مختلفي برروي اين رودخانه قسمت زيادي ازانرژي الكتريسيته مورد نياز خودراتامين مي كند .

ازلحاظ جغرافيايي قره باغ منطقه مشرف به آذربايجان است وبه صورت قلعه اي كوهستاني مي باشد كه هرجنبنده اي را از سوي غرب ( آذربايجان) زيرنظر دارد .

اهميت ديگر منطقه قره باغ براي جمهوري آذربايجان ازلحاظ ژئوپلتيك محدب بودن مرزهاي جمهوري آذربايجان به طرف ارمنستان است اين شكل مرز ، جمهوري آذربايجان رادرمقابل ارمنستان آسيب پذير مي كند درواقع مرزهاي دوكشور دراين منطقه ازبدترين نوع مرزهاي سياسي كشورهابه حساب مي آيد

علاوه برآن قره باغ بنوعي حدفاصل ميان مسلمانان جمهوري آذربايجان واقوام ترك امپراطوري عثماني محسوب مي شود .ازنظر ارامنه تسلط براين معبر ازلحاظ مقابله باحركتهاي پان تورانيستي ، كه ارامنه چندين بارقرباني آن بوده اند اهميت اساسي دارد .

براين اساس به نظر مي رسد يكي از عمده علل درگيري وتداوم آن بين جمهوريهاي آذربايجان وارمنستان اهميت استراتژيكي منطقه قره باغ مي باشد اين توده كوهستاني درشمال رود ارس از طرف جنوب به ايران تسلط دارد وچون دژي استوار مي تواند سدي درمقابل نفوذ نظامي جنوب باشد .ازطرف ديگر شرق اين توده كوهستاني ورفيع باتسلط كامل بردشت قره باغ ودشت مغان مي تواند به عنوان مركز ديده باني ودفاعي درمقابل آذربايجان درياي خزر وآسياي مركزي باشد .از سمت شمال ، اين منطقه داراي عقبه اي پيوسته واستواري است كه نفوذ هرجنبنده اي راسد مي كند از سمت غرب تنها ازطربق دالان لاچين باارمنستان ودرنتيجه باگرجستان ودرياي سياه ارتباط پيدا مي كند .

2) ذهنيت منفي تاريخي ارامنه و آذري ها نسبت به يكديگر

اين مسأله هم يكي ديگر ازعوامل موثر برتطويل ولاينحل ماندن مناقشه قره باغ است . درواقع بايد گفت اگر جه درشرايط كنوني مشكل بين جمهوري آذربايجان وارمنستان بحران قره باغ است . اما اختلافات آنها تنها به اين موضوع محدو د نمي شود اين منازعه برسرتاييد وشناسايي مشروعيت وتماميت ملي ارامنه وآذريها مي باشد وريشه آن بيشتر در وقايع سالهاي 1876م، 1877 م و 1915 م نهفته است تاتحولات اخير .

عاملي كه دردرك علل منازعه قره باغ اهميت شايان توجهي پيدامي كند برداشت خاص وذهني ارامنه وآذريها ازوضعيت شان مي باشد . واكنش نسبت به وضعيتها چه توسط يك فرد ياملت ، به دوعامل بستگي پيدامي كند : به ماهيت وضعيت وبه ماهيت شخص پاسخ دهنده وهمچنين برداشت فرداز وضعيت . بدين ترتيب درمورد منازعه قره باغ ذهنيت ارامنه ، خاطره تاريخي ايشان وبرداشت سنتي آنها از آذري ها نقش عمده اي درمقايسه باپارامترهاي عيني وواقعي ايفاء مي نمايد .تاريخ ارمنستان حاكي از مقابله يك اقليت مسيحي بااكثريت غيرمسيحي است كه آنان رابه محاصره درآورده اند .

مي توان گفت كه كل تاريخ ارمنستان بويژه تاريخ معاصر آن ، به نوعي وحشت ودرون نگري دراذهان ارامنه دامن زده است اين احساسات دروهله اول برعليه تركها جريان پيداكرد ودرفعاليتهاي تروريستي مهاجرين وگروههاي ارمني دردهه 1970 ميلادي متبلور گرديد . آنچه تشديد كننده تنش ميان دو ملت آذري وارمني است وقوع يكسري حوادث خونين بين آنها مي باشد كه به راحتي قابل اغماض نيست دراين ميان كشتارهايي كه توسط دولت عثماني به نام ملت ترك انجام گرفته است برروابط دوملت آذري وارمني سايه افكنده است .اولين پيامد اين كشتارها ، تشكيل گروهها وانجمن هاي افراطي تروريستي است كه عمده هدف آنها انتقام خون قربانيان كشتارها بود كه بادستاويز قراردادن آن درمواقع مختلف موجب تحريك افكار عمومي ارامنه برعليه آذريها مي گردند .

براين اساس يكي از عمده فاكتورهاي داخلي كه بر پيچيدگي موضوع بحران قره باغ تاثير مستقيم دارد ذهنيت وحافظه تاريخي منفي دوملت آذري وارمني ازيكديگر مي باشد باعنايت به حوادث ووقايع خونيني كه بين دوملت درتاريخ روابط شان به وقوع پيوسته ونهايتاً موجب شكل گيري ذهنيت وحافظه تاريخي منفي نسبت به هم شده است لذا اين متغير ØŒ‌فاكتور خيلي مهمي درطولاني شدن كشمكش ولاينحل ماندن بحران قره باغ بين دوجمهوري آذربايجان وارمنستان محسوب مي شود .

3) وجود گروه هاي افراطي درجمهوري آذربايجان و ارمنستان

ازجمله عوامل ديگر موثر برلاينحل ماندن مناقشه قره باغ وجود گروههاي افراطي درارمنستان وجمهوري آذربايجان است دراين خصوص مي توان به جبهه خلق درجمهوري آذربايجان وجنبش داشناكها وجنبش ملي درارمنستان اشاره كرد. نبايد فراموش كنيم كه روساي جمهور آذربايجان وارمنستان ( علي اف ولئون ترپتروسيان) درسال 1997 ميلادي به يك قدمي توافق درمورد قره باغ رسيده بودند اما اعتراض داشناكها موجب استعفاي رئيس جمهور وقت ارمنستان شد.

بهرحال باشروع فعاليت داشناك ها درداخل ارمنستان اين حزب تلاش همه جانبه اي را براي بسط نفوذ خود درداخل كشور آغازكرد وخصوصاً‌درمنطقه قره باغ Ùˆ با تاكيد بر موضع گيري هاي راديكال خودتوانست نفوذ قابل توجهي را بدست آورد . امادرنتيجه تلاشهاي گسترده اي كه جنبش ملي ارمنه ودولت حاكم ارمنستان درقره باغ وساير نقاط كشور انجام دادند ØŒ داشناكهابه تدريج قدرت حاكم خودرادرارمنستان وشوراي قره باغ ازدست داد . عليرغم اين تحولات ØŒ حزب داشناك باعنايت به آرمانش يعني تشكيل ارمنستان آزاد ØŒ متحد ومستقل ØŒ كه آرزوي ديرينه بسياري از ارامنه است وهمچنين باتوجه به سابقه صدساله نفوذش دربرخي از جناحهاي ارمني وحمايتهايي كه از آن به عمل مي آيد به عنوان يكي از اصلي ترين بازيگران عرصه سياست درارمنستان به فعاليت خودادامه خواهد داد . اين روند بويژه پس از استعفاي لئون ترپتروسيان رئيس جمهور ارمنستان درسال 1998 ميلادي وروي كارآمدن رابرت كوچاريان قره باغي الاصل كه متهم به عضويت درداشناك است ØŒ شدت يافته بود .

جنبش ملي ارامنه كه دراوايل شكل گيري اش لغو قرارداد مارس 1921 ميلادي شوروي باتركيه رااز عمده هدفهاي خوداعلام مي كرد بااستقلال ارمنستان ومطرح شدن جنبش به عنوان حزب حاكم بركشور اعلام نمود كه در ايجاد روابط با كشورهاي همسايه حوادث تاريخي نبايد مزاحم واقع نگري سياسي شود .اين امر درنهايت منجربه استعفاي لئون ترپتروسيان رهبراين حزب درسال 1998 ميلادي شد . عليرغم پيدايش تعديل درمواضع راديكالي اين گروه وتلاش اش براي حل وفصل مسالمت آميز بحران قره باغ نمي توان نقش اساسي وتعيين كننده اين گروه رادردامن زدن و تشديد منازعات بين ارامنه و آذري ها ناديده گرفت .

وجود يكسري گروهها وانجمن هاي افراطي درجمهوري آذربايجان نيز مستقيماً بحران قره باغ را تحت الشعاع خود قرارداده وموضع گيريهاي افراطي ، دولتمردان آذربايجان راناگزير ازاتخاذ مواضع انعطاف ناپذيري درمقابل بحران نموده است . گرچه گروههاي متعددي درجمهوري آذربايجان به فعاليت مي پردازند ولي ازجمله گروههايي كه مواضع تندي درقبال بحران قره باغ دارند مي توان از انجمن هاي چنلي بل ، انجمن مذهبي بيرليك و جبهه خلق آذربايجان نام برد . باشروع تحولات قره باغ ، بسياري ازگروهها ومحافل روشنفكري آذربايجان مانند گروه چنلي بل ابوالفضل ايلچي بيگ كه بيشتر به مباحث ادبي وتاريخي آذربايجان مشغول بودند . به سرعت جنبه اي سياسي يافته وموضوع قره باغ رادرصدر فعاليتهاي خويش قراردادند . ازاواسط 1988ميلادي رشته تظاهرات منظم ومستمري ازسوي دانشجويان آذري آغاز شد كه به تدريج ابعاد گسترده تري يافت . ازاواخر زمستان سال 1989 ميلادي تلاش روشنفكران براي تشكيل جبهه سياسي ازتركيب افراد وگروههاي مختلف شدت يافت . درآغاز تاسيس اين تشكل ضرورت دفاع ازتماميت ارضي آذربايجان ،اساس حركت راتشكيل مي داد.

بنابراين درمقطعي كه دو كشور به سمت كسب استقلال پيش مي رفتند و حاكميت و سلطه اتحاد جماهير شوروي برروي جمهوريها روبه ضعف وانحطاط گذاشته بود ، فعاليت گروههاي افراطي روز به روز بيشتر مي شد وهيچ يك ازاين گروههاي افراطي حاضر به گفتگو ومعامله برسراهداف خود نبودند ، گروههاي افراطي ارمني دراولين روزهاي كسب استقلال قدرت را درجمهوري ارمنستان بدست گرفته وباشوروشوق فراوان خواستار تداوم منازعه جهت دستيابي به وحدت قره باغ وارمنستان بودند درجمهوري آذربايجان نيز اگر چه اياز مطلب اف براريكه قدرت تكيه زده بود اما چندان كنترلي برامور داخلي كشور نداشته وجبهه خلق بزرگترين قدرت درصحنه تحولات داخلي بود . لذا دربدو شكل گيري دودولت تازه استقلال يافته ، حضور گروههاي افراطي درصحنه سياسي درتعميق وتشديد بحران قره باغ نقش تعيين كننده اي داشته است . به جرات مي توان مدعي شد اگر گروههاي غيرافراطي دراوايل استقلال دوجمهوري به حاكميت مي رسيدند مطمئناً بحران قره باغ روند ديگري راطي مي نمود واحتمال حل بحران بيشتر مي شد .

5) تضادهاي قومي ، مذهبي وفرهنگي

تضادهاي قومي ، فرهنگي ومذهبي ميان آذريها وارامنه يكي ديگر ازعوامل موثر بر طولاني شدن مناقشه قره باغ است . بايد اذعان داشت كه منازعات دربين جوامعي كه باهم تضاد فرهنگي داشته باشند نسبت به جوامعي كه ازيك همگوني ويكپارچگي فرهنگي برخوردارند ، عميق تر وشديدتر هستند . بنابراين حل وفصل آنها نيز دشوار خواهد بود .

فرهنگ ازاساسي ترين متغييرهاي تاثير گذاري برتعاملات سياسي،‌اجتماعي واقتصادي ملتها مي باشد . فرهنگ دربرگيرنده عناصر متعددي ازقبيل آداب ورسوم اجتماعي ØŒ‌سنن واشتراكات تاريخي ØŒ زبان ومذهب يك ملت بوده وهريك از اين عناصرنيز تاثيري مهم درنوع برداشت ملتها ازپديده ها ونحوه كنش وواكنش آنها دارد . اشتراكات فرهنگي مي تواند نقش عمده اي دربرداشت مشترك از فعل وانفعالات جهاني ومنطقه اي داشته وزمينه هاي تفاهم رافراهم نمايد اما تضادهاي فرهنگي مي تواند مبين وتصويرگر اختلافات ريشه اي ميان ملتها باشد تضاد فرهنگي متغييري كه اختلافات صوري وسطحي راتبديل به بحرانهاي حاد وبعضاً لاينحل مي نمايد . درطول حيات بشري كمتر جوامعي باتضادهاي فرهنگي قادر به همزيستي مسالمت آميز بوده اند . تاريخ مبين آن است كه جوامع بشري دردوران حيات خود عمدتاً درگير جنگ وكشمكش بوده اند . به نوعي كه بعضي ازتئوري پردازان كشمكش ومنازعه راجزئي اززندگي بشرتلقي نموده ومعتقدند كشمكش جز جدايي ناپذير مواجهات انسانها واجتماعات است.

عدم تقارن ونابرابري هاي فرهنگي عامل مهمي درشكل گيري وتداوم كشمكش ميان دودولت آذري وارمني درطول تاريخ وبويژه درچند سال اخير بوده است . هرچند كه ارامنه وآذريها براي هزار سال دركناريكديگر زيسته اند اما همواره كشمكش هاي ميان آنها وجود داشته كه منعكس كننده اختلافات عميق فرهنگي ميان آنها است ارمنستان مسيحي بوده وبااروپا پيوندي ديرينه دارد درحالي كه آذربايجان مسلمان شيعه بوده تنها با ايران وتركيه ارتباط دارد بعلاوه ارمنستان ازپشتيباني ديگر جوامع ارمني دركشورهاي غربي برخورداراست . اما آذربايجان تنها مي تواند برحمايت عمومي كشورهاي اسلامي وترك زبان متكي باشد .

مناقشه ارامنه وآذري ها يكي از كهن ترين وحادترين تضادها درمنطقه قفقاز است . زمينه هاي تضاد بين اين دوملت راكارشناسان درقالب فاكتورهاي متعددي دسته بندي كرده اند كه ازآن جمله تعارض بين مذاهب وزبانهاي آن دوجمهوري است . اين تضاد مذهبي درزمانهاي قديم نيز مسبب درگيري بين ملل منطقه قفقاز بوده است .

براين اساس اختلافات مذهبي زمينه مساعدي رابراي بروز تنش ومنازعات فراهم مي آورد. اختلافات زباني وقومي نيز نقش تشديد كننده دركشمكش ها ايفا مي نمود به گونه اي كه مسئله هويت ووحدت ملي كه مبتني برزبان ومذهب بوده ØŒ‌يكي از عمده ترين مسائل دوجمهوري آذربايجان وارمنستان است چراكه حاكمان روس درشيوه تقسيم بندي ومرزبندي اين جمهوريها همواره براين امر تكيه داشته اند كه هم درون جمهوريها وهم ميان هرجمهوري باهمسايگانش تنش وجود داشته باشد .آنها براي جلوگيري ازخيزش ملتهاي زير سلطه خودبه شدت تركيب طبيعي تاريخي حوزه هاي فرهنگي شناخته شده را به هم ريختند وبانام گذاري جمهوريها براساس قوم هاي مختلف وبها دادن به زبانهاي گفت وشنودي شرايطي راپديد آوردند كه امروز كمتر جمهوري درقفقازوآسياي مركزي رامي توان يافت كه براثر مشكلات قومي وزباني ودرنتيجه مسائل مربوط به وحدت ملي باتنش ومناقشه روبرونباشد .

درمنازعه قره باغ ØŒ‌ذهنيت ارامنه، خاطره تاريخي ايشان وبرداشت منفي آنها ازآذري ها نقش عمده اي درمقايسه باپارامترهاي عيني وواقعي ايفاء مي نمايد ارامنه پيشينه وفرهنگ منحصر به فردي دارند . حتي سبك برداشت آنها ازمسيحيت گرايش ملي داشته وتفاوتهاي قابل توجهي بافرقه هاي ارتدوكس وكاتوليك دارد .بعلاوه حس خودآگاهي ملي درارامنه بسيارقوي است تاريخ ارمنستان حاكي ازمقابله يك اقليت مسيحي بااكثريت غيرمسيحي است كه آنان رابه محاصره درآورده اند . عليرغم اينكه كشتارهاي دسته جمعي وتبعيدهاي اجباري كه درسال 1915 ميلادي پيش آمد توسط تركها به عمل آمده بود . اما آنچه كه براي ارامنه اهميت دارد اين واقعيت است كه آذري ها هم مسلمان وهم ترك هستند بدين ترتيب كوچكترين منازعه ودرگيري باآنها خاطرات كشتار سال 1915 ميلادي رادراذهان ارامنه زنده مي كند .بنابراين به نظر مي رسد تضادهاي فرهنگي واختلافات مذهبي وقومي متغيير مهمي درپيدايش منازعات بين دوجمهوري آذربايجان وارمنستان باشد كه نقش اساسي درتداوم كشمكشها نيز ايفا مي نمايد .

6) تعارض اصول حقوق بين المللي درمناقشه

يكي ديگر ازعوامل موثر برلاينحل ماندن مناقشه قره باغ تعارض ظاهري دواصل پذيرفته شده در حقوق بين الملل ØŒ‌يعني اصل احترام به تماميت ارضي واصل حق ملل براي تعيين سرنوشت خود مي باشد . ارامنه باتكيه براصل حق ملل براي تعيين سرنوشت شان معتقدندكه ارامنه اكثريت منطقه قره باغ راتشكيل داده وحق استقلال دارند . برگزاري انتخابات نمايشي محلي ،پارلماني ورياست جمهوري ازسوي جمهوري خودخوانده قره باغ دراين راستا صورت مي گيرد .جمهوري آذربايجان نيز بااستناد به موادمختلف منشور سازمان ملل ازجمله ماده 7 قطعنامه تعريف تجاوز، اين درخواست ارامنه رامغاير بااصل احترام به تماميت ارضي كشورها عنوان مي كند .

بااين وجود بايد گفت اين يك تعارض ظاهري است چراكه منشور سازمان ملل متحد باتجزيه كشورهاي موجود موافق نيست وحق تعيين سرنوشت رابه كشورهاي مستعمره ميدهدنه به اقليت هاي قومي يك كشور . ازاينرو اعطاي خود مختاري وسيع به ارامنه قره باغ درچارچوب ساختار سياسي جمهوري آذربايجان بهترين طرحي است كه هم ارامنه قره باغ رادرتعيين سرنوشت خودسهيم مي كند وهم تغيير مرزهاي بين المللي رامنتفي مي سازد . موضوعي كه سران سازمان امنيت وهمكاري اروپا نيزدراجلاس ليسبون پرتغال در1996 ميلادي برآن تأكيد كردند . ولي پس ازآن اين موضوع چندان از سوي سازمان امنيت وهمكاري اروپا پيگيري نشده است .

7) پان توركيسيم وپان تورانيسم

پان توركيسم عقيده سياسي مبتني براتحاد كليه اقوام وملل ترك نژاد آسياي مركزي وقفقاز وماوراء قفقاز است وپان تورانيسم عقيد سياسي كه درآغاز، هدف آن اتحادسياسي همه تركان . تاتارها واويغورها بود .عليرغم اينكه بيشتر محققين چندان تفاوتي بين اين دوتفكر قائل نمي باشند امابايد گفت درحالي كه پان تورانيسم درجهت اثبات سياست توسعه طلبانه تركها نسبت به اقوام ترك زبان عمل مي كند، پان تورانيسم مبلغ انديشه تاسيس كشور «ØªÙˆØ±Ø§Ù† بزرگ» است كه ازاقيانوس كبيرتا اسكانديناوي ودرياي مديترانه كشيده شده است . هدف پان توركيسم تركي كردن اجباري همه ملتهاي غير ترك است . هدف پان تورانيسم گردآوري همه ملتهاي توراني درمحدوده يك كشور تركيه وسيع است . پان تورانيسم ادراك وتوصيف وسيع تري ازناسيوناليسمي است كه با ناسيوناليست هاي معروف تركيه نظير ضياء گوك آلپ ØŒ احمد آتايف ويوسف آكچورا پابه جهان نهاد . پان تورانيسم درآغاز آرمان فرهنگي بود ولي توسط برخي رهبران حزب اتحاد وترقي دراوايل قرن بيستم به آرمان سياسي مبدل گشت Ùˆ هيچگاه ازنظر سياسي مرزمشخص وتعريف روشني نداشته است .

تلاشهاي تركيه براي گسترش نفوذش درمنطقه آسياي مركزي وقفقاز باشك وترديدهايي از جانب روسيه ، ايران، چين وكشورهاي غربي مواجه است . بويژه اينكه كشورهاي تازه استقلال يافته نيز علاقه زيادي به همكاري باتركيه ازخود نشان مي دهند واين آنكارا راترغيب وتشويق به نفوذ بيشتر درمنطقه نموده وبرنگراني هاي ديگر بازيگران ذينفع منطقه اي وفرامنطقه اي مي افزايد . چراكه تركيه داراي پيوندهاي تاريخي وفرهنگي بامنطقه آسياي مركزي وقفقازبوده واغلب جمهوريهاي ترك نشين به تركيه به عنوان الگويي براي رشد اقتصادي خود مي نگرند .باتوجه به احساسات شديد جدايي خواهي دربين جمهوريهاي ترك نشين فدراسيون روسيه ، مي توان روسيه راآسيب پذيرترين كشور درمقابل سياستهاي تركيه دانست .مسكو كه خود راميراث دار امپراطوري شوروي سابق مي داند به راحتي حاضر به پذيرش نفوذ كشورهاي ديگر درقلمرو نفوذش نيست بويژه نفوذي كه همراه باتهديد تماميت ارضي نيز باشد .واقع شدن جمهوريهاي ترك نشين روسيه ( چچن واينگوش ،تاتارستان،داغستان و...)درجوارساير جمهوريهاي ترك زبان جدا شده از شوروي سابق اين احساس رادرميان دولتمردان مسكو بوجود آورده كه درمقابل نفوذهاي تركيه آسيب پذير بوده است واكنش شديد روسها درقبال تلاشهاي استقلال طلبانه جمهوري چچن ومتهم نمودن تركيه به مداخله درتحريك چچني ها ازجمله شواهد نگراني مسكو ازسياستهاي تركيه در منطقه مي باشد .

اين احساس باعث شده كه مسكو تحركات تركيه درمناقشه جمهوري آذربايجان وارمنستان راخطرآفرين دانسته وسعي نمايد حتي المقدور مانع از دستيابي تركيه به اهدافش دراين كشمكش گردد . مسلماً تقابل منافع تركيه وروسيه تاثير تعيين كننده اي برتداوم كشمكش ميان دوجمهوري آذربايجان وارمنستان درمنطقه قره باغ داشته است .

ايران نيز نسبت به نفوذ بيشترتركيه درمنطقه حساسيت شديدي ازخود نشان داده و آن رابراي منافع امنيتي ، سياسي، اقتصادي وفرهنگي خودخطرناك قلمداد مي كند . مي توان گفت روابط آنكارا وتهران نه تنها درگذشته بلكه درآينده نيز درچارچوب رقابت وهمكاري قابل تعريف است به عقيده ايران نفوذ بيش ازحد معمول تركها درجمهوري آذربايجان وطرح مسائل پان توركيسم براي امنيت ايران مخاطره آميزبوده وموجب تشديد احساسات ملي گرايي ومطرح شدن جدايي استان هاي آذربايجان ايران ووحدت دوآذربايجان مي گردد. براين اساس ، ايران درقبال تلاشهاي تركيه براي نفوذ درمنطقه به جهت تصورتهديداتي كه مي تواند وجود داشته باشد ،نمي تواند بي توجه باشد.درواقع تقابل منافع تركيه ، روسيه وايران ورقابت شديد اين سه كشور به همراه دخالت هاي قدرتهاي بيگانه به ويژه آمريكا مانع عمده درروند حل اختلافات جمهوري آذربايجان وارمنستان محسوب مي شود اين سه رقيب ديرينه تلاش هريكي از دوطرف ديگر رااقدامي براي دفع خودتلقي مي كنند . چنانچه تلاشهاي ايران براي برقراري آتش بس مواجه با مانع تراشي هاي روسيه وتركيه گرديد ومتقابلاً تلاشهاي تركيه براي حس مناقشه باسوء ظن ايران ومنافع متفاوتي است كه اين دول درمنطقه دارند . به همين دليل بايد متذكر شد كه آينده بحرا ن قره باغ بستگي تام به پيامد تلاشهايي خواهد داشت كه ازسوي اين سه كشور صورت مي گيرد وبدون همكاري اين سه كشور هيچ اميدي براي پايان بحران قره باغ متصور نيست .

8)سياست هاي غربگرايانه جمهوري آذربايجان

به باور كارشناسان سياسي يكي ازدلايل لاينحل ماندن مناقشه قره باغ سياست غرب گرايانه دولت باكو درسالهاي گذشته است .دولت باكو طي سالهاي گذشته بااتخاذ سياست غربگرايي وبطور مشخص ناتوگرايي كوشيده است به تصورخود مشكلات كلان اقتصادي وسياسي خود راحل وفصل نمايد . مقامات جمهوري آذربايجان بارها گسترش روابط باناتو رابه منزله تضمين حاكميت كشورشان عنوان كرده اند . درهمين راستا مقامات جمهوري آذربايجان بارها خواهان استقرارپايگاههاي نظامي تركيه ØŒ آمريكا وياناتو درخاك اين كشور ازجمله درشبه جزيره آبشوران وناستوسي شده اند . مقامات باكو طي سالهاي گذشته براي رسيدن به اين هدف درطرحهاي اقتصادي نظير انتقال انرژي نيز ازمنويات واغراض كشورهاي غربي پيروي مي كنند . بي شك اين سياست واگرا يانه به نوعي گريزاز همكاريهاي منطقه اي است تلاش براي بازكردن پاي بيگانگان حساسيت كشورهاي منطقه رابرخواهد انگيخت . كشورهاي منطقه بويژه روسيه وايران ØŒ گسترش ناتو به سوي شرق راكه باكو ازآن حمايت مي كند . خطري مستقيم عليه امنيت ملي خود مي دانند . روسيه بويژه پس ازحوادث بالكان منطقه قفقاز رابه عنوان آخرين سنگر براي مبارزه باتوسعه طلبي غرب مي داند . ازاينرو شكي نيست كه تاكيد باكو برسياست ناتوگرايي باعث واكنش اين كشورها شده ومانع ازآن مي شود كه كشوري مانند روسيه به طور كامل امكانات خودرابراي حل وفصل مناقشه قره باغ به كارگيرد ØŒ بلكه حتي ممكن است ازاين مناقشه براي فشار به باكو استفاده كند ازسوي ديگر كشورهاي بيگانه منطقه نيز تداوم شرايط حالت نه جنگ Ùˆ نه صلح درمنطقه رازمينه مناسبي براي گسترش نفوذشان دراين منطقه حساس غني ازذخاير انرژي مي دانند . ازاينرو نيز تاكنون هيچ گام عادلانه اي براي حل وفصل مناقشه قره باغ برنداشته اند . ازسوي ديگر كشورهاي بيگانه وعضو ناتو نيز بيشتر براساس منافع صرف سياسي خود موضع گيري مي كنند . اغلب كشورهاي عضو ناتو داراي روابط بسيار مطلوب باارمنستان هستند . بنابراين هيچ گاه به اقدامي برعليه كشور مسيحي ارمنستان دست نخواهند زد . تحت تاثير همين موضوع رژيم صهيونيستي ØŒ آمريكا وفرانسه 15 دسامبر 1999 ميلادي ومجدداً آمريكا وفرانسه دسامبر 2001 ميلادي در رأي گيري مجمع عمومي سازمان ملل به تماميت ارضي جمهوري آذربايجان راي ممتنع دادند . حال آنكه آذربايجان اميدوار بود كه ناتو آنچنانكه دربالكان دردفاع ازآلباني تبارها به صربستان حمله كرد ØŒ در قره باغ نيز چنين سناريويي رااجراء كند .غافل ازآنكه شرايط قفقاز جنوبي بسيار متفاوت ازبالكان است وقره باغ ØŒ‌كوزوو نيست . به همين جهت ناتو درسال 1999 ميلادي باسردي درمورد تقاضاي عضويت باكو دراين سازمان برخورد كرد درهرحال سياست ناتوگرايانه جمهوري آذربايجان نه تنها نتيجه امنيتي نداشته است . بلكه حساسيت كشورهاي منطقه رانيز برانگيخته است شكي نيست برآيند اين روند برلاينحل ماندن مناقشه قره باغ تاثير مي گذارد .

9) تفاوت وتضاد منافع بازيگران منطقه اي وفرامنطقه دربحران قره باغ

يكي ديگر ازعلل لاينحل ماندن مناقشه قره باغ اين است كه بازيگران منطقه اي وفرامنطقه اي ذينفع درمناقشه قره باغ داراي منافع متفاوت ازهمديگر هستند به عنوان نمونه تركيه وروسيه قرنها درمنطقه قفقاز داراي رقابت طولاني بوده اند واكنون پس ازجنگ سردنيز اين بازي بزرگ درقالبي ديگر و پيچيده ترادامه دارد همچنين مي توان به رقابتهاي ايران وتركيه اشاره كرد . درهرحال اهداف وعلايق بازيگران فرامنطقه اي شامل كشورهاي اروپايي وآمريكا نيز عمدتاً دربرابرمنافع بازيگران منطقه اي قرارمي گيرد . برآيند اين رقابت يكي از علل لاينحل ماندن مناقشه قره باغ است . اين ديدگاهها ي متفاوت باعث شده است كه هركدام ازاين كشورها به نوعي ديدگاههاي متفاوتي درموردسيستم امنيتي قفقاز داشته باشند روسيه از مدلهاي امنيتي منطقه گرامانند 1+3، 2+3، يا 3+3 حمايت مي كند كه تنها بازيگران آنها راكشورهاي منطقه قفقاز ونيز تمامي يا برخي ازسه قدرت هم مرز با منطقه قفقاز تشكيل مي دهد اما تركيه ازمدلهاي فرامنطقه اي نظير 2+3+3 كه اروپا وآمريكا را به عنوان سرپرست امنيت قفقاز وارد منطقه مي كند، حمايت ميكند نتيجه اينكه اينگونه تفاوت ديدگاهها تاثير منفي برحل وفصل مناقشه قره باغ مي گذارد.

دراين خصوص مي توان به ناكارآمدي تلاشهاي روساي گروه مينسك سازمان امنيت وهمكاري اروپا يعني آمريكا ، فرانسه وروسيه براي حل وفصل مناقشه قره باغ اشاره كرد ، كه نمونه اي ازمنافع متعارض رابه نمايش مي گذارد .

گروه مينسك درسال 1992 ميلادي تحت نظارت سازمان امنيت وهمكاري اروپا . براي حل وفصل مناقشه قره باغ تاسيس شد. گروه مينسك درحال حاضر داراي يازده عضو است . آمريكا ØŒ فرانسه وروسيه به عنوان روساي اين گروه مطرح هستند تاكنون تلاشهاي گروه مينسك وطرحهاي پيشنهادي اين گروه به نتيجه نرسيده اند . به باور كارشناسان سياسي اين امر دلايل زيادي دارد ازجمله اينكه كشورهاي عضو گروه مينسك داراي منافع متفاوت وحتي متعارض درمناقشه قره باغ هستند.روسيه وآمريكا همواره دررقابت بايكديگر بوده اند وهستند . درحال حاضر نيز روسيه وآمريكا مي كوشند هركدام ابتكار عمل رادرمناقشه قره باغ ومنطقه قفقاز به دست بگيرند درعين حال چنين رقابت وتضادي ميان آمريكا وكشورهاي اروپايي نيز وجود دارد درواقع براساس همين تضادها ست كه اروپا خواهان تاسيس ارتش مستقل شصت هزار نفري اروپا مجزا ازناتو است . جالب اينكه خود كشورهاي اروپايي نيز تاحدودي منافع متعارض درقفقاز دارند . ازاينرو نيز فرانسه به عنوان يك كشور اروپايي كه درآن دهها هزارارمني زندگي مي كند ولابي ارمني ازقدرت قابل توجهي درآنجا برخورداراست . 15 دسامبر 1999 ميلادي ودسامبر 2001 ميلادي در راي گيري مجمع عمومي سازمان ملل به تماميت ارضي جمهوري آذربايجان راي ممتنع داد . ولي برخي ديگر از كشورهاي اروپايي نظير ايتاليا ‌،آلمان كه روابط بهتري با جمهوري آذربايجان دارند وبيشتر علاقه مند به سرمايه گذاري درطرحهاي نفتي جمهوري آذربايجان هستند ØŒ به تماميت ارضي آذربايجان راي مثبت دادند . اين عامل باعث شده است كه طرحهاي پيشنهادي گروه مينسك براي حل وفصل مناقشه قره باغ عادلانه جلوه نكرده وبه سود يك طرف باشد . درعين حال توصيه اي بودن پيشنهادات گروه مينسك وعدم وجود ضمانت اجرايي براي اجراي طرحها ØŒ باعث شده است كه حتي طرحهايي كه مورد پذيرش قرارمي گيرد اجرانشوند درسال 1998Ù…- 1997 Ù… طرح دو مرحله اي گروه مينسك مورد پذيرش روساي وقت ارمنستان وآذربايجان (لئون ترپتروسيان وحيدر علي اف ) قرارگرفت . ولي پس از استعفاي ترپتروسيان درپي فشار تندرويان ارمني اجرانشد مجموع اين عوامل باعث شده است كه گروه مينسك نتواند گام ارزنده اي براي حل وفصل مناقشه قره باغ بردارد حال آنكه حتي سازما Ù† ملل نيز برضرورت حمايت از تلاشهاي گروه مينسك سازمان امنيت وهمكاري اروپا تاكيد مي كند درچنين شرايطي درواقع گروه مينسك نه تنها نتوانسته مناقشه قره باغ را حل وفصل كند بلكه حتي به نوعي درمقابل تلاشهاي احتمالي ديگر نيز سدآفريني كرده است .

مجموع عوامل يادشده به همراه انعطاف ناپذيري ارامنه قره باغ وحمايت قدرتهاي بزرگ از ارمنستان ، موجب لاينحل ماندن مناقشه قره باغ وبه نتيجه نرسيدن مذاكرات رهبران آذربايجان وارمنستان ازآتش بس سال 1994 ميلادي تاكنون شده است .

- اهم طرح هاي ارايه شده براي حل وفصل بحران قره باغ

براي حل وفصل مناقشه قره باغ طرحهاي گوناگوني پيشنهاد شده كه مهمترين وجنجال برانگيزترين اين طرحهاٍبراي حل وفصل اين بحران ØŒ‌ازسوي گروه مينسك سازمان امنيت وهمكاري اروپا ارائه شده است . گروه مينسك تاكنون سه طرح يك مرحله اي دومرحله اي (باكت) ودولت عمومي رابراي حل وفصل مناقشه قره باغ ارائه كرده است .

دراوايل سال 1993 ميلادي گروه مينسك شوراي امنيت وهمكاري اروپا اولين طرح مستقل خود براي حل وفصل مناقشه قره باغ راارائه كرد براساس اين طرح كه بعدها به طرح يك مرحله اي گروه مينسك معروف شد ، شبه نظاميان ارمني موظف بودند كه ازشهرهاي اشغالي آذربايجان شامل كلبجر، كبالتي ، فضولي ،آغدام وجبرئيل خارج شوند .

اين طرح ازسوي جمهوري آذربايجان پذيرفته نشد مقامات آذري معترض بودند كه دراين طرح به خروج شبه نظاميان ارمني ازدالان استراتژيك شوشااشاره اي نشده بود.درحالي كه دالان شوشا، شاهرگ ارتباطي قره باغ با ارمنستان محسوب مي شود . بااين وجود ، درارمنستان نيزداشناك ها وگروههاي ملي گراي افراطي به مخالفت با اين طرح پرداختند درنتيجه اولين طرح گروه مينسك شكست سختي خورد .

درسپتامبر 1997 ميلادي ، گروه مينسك طرح دوم خود را براي حل مناقشه قره باغ ارائه كرد . اين طرح ، به طرح دومرحله اي گروه مينسك براي حل مناقشه قره باغ معروف شد. براساس طرح دومرحله اي شبه نظاميان ارمني موظف بودند كه دردومرحله تمامي اراضي اشغالي آذربايجان درايالت قره باغ واراضي اشغالي پيرامون غربي وشرقي اين منطقه راترك كنند .

درمرحله اول 9 شهر اشغالي آذربايجان شامل فضولي ØŒ آغدام ØŒ‌كلبجر،‌قبادلي وجبرئيل درشرق قره باغ وچهار شهر مارتوني ØŒ عسگران ،هادروت ومارتاكرت درداخل منطقه قره باغ، ازشبه نظاميان ارمنستان تخليه مي شد ودرمرحله دوم طرح نيز دوشهر استراتژيك شوشاولاچين آزاد شده وهمزمان باآن سرنوشت حقوقي قره باغ كوهستاني مشخص شده وامنيت مردم ارمني قره باغ تامين مي گشت شايد اين طرح جامع ترين وموفق ترين طرح گروه مينسك براي حل وفصل مناقشه قره باغ قلمداد مي شد كه ازسوي اين گروه مطرح گرديده بود . چراكه اين طرح بارضايت كامل ازسوي جمهوري آذربايجان پذيرفته شد .البته تحولات بعدي نيزنشان داد كه اين گمانه صحيح است لئون ترپتروسيان رئيس جمهور وقت ارمنستان نيز در25 سپتامبر 1997 ميلادي باصدور بيانيه اي اعلام كرد كه حاضر است به طرح دومرحله اي جامه عمل بپوشاند .اما تحت تاثير اقدامات ملي گرايان داشناكها درارمنستان ØŒ ترپتروسيان يك ماه پس از صدوربيانيه 25 سپتامبر مجبور به استعفا شد ونخست وزيري ØŒ رابرت كوچاريان كه قره باغي الاصل وداراي سابقه همكاري با داشناك بوده درانتخابات مارس 1998 ميلادي به روي كارآمده بود . دراولين موضع گيري رسمي خود درمورد مناقشه قره باغ در15 مي 1998ميلادي درديدار روساي گروه مينسك سازمان امنيت وهمكاري اروپا تاكيد كرد كه الحاق قره باغ كوهستاني به جمهوري آذربايجان ازنظر ايروان غيرممكن است بدين ترتيب طرح دومرحله اي گروه مينسك نيز بادگرگوني قدرت درارمنستان به شكست انجاميد .

درهفتم نوامبر 1998 ميلادي گروه مينسك سومين وجنجال برانگيزترين طرح خود را براي حل وفصل مناقشه قره باغ ارائه كرد براساس اين طرح كه به طرح دولت عمومي معروف گشته است قره باغ داراي اختيارات كمتر ازاستقلال وبيشتر از خودمختاري مي شود .

درواقع قره باغ داراي ارتش ، پرچم وسرود ملي مستقل خواهد بود يعني قره باغ ظاهراً درچارچوب جمهوري آذربايجان قرارخواهد گرفت ولي تابع باكو نخواهد بود افشاي اين طرح هم درآذربايجان وهم در ارمنستان بازتابهاي متفاوتي داشت .

درجمهوري آذربايجان براي اولين بار 13 اكتبر 1999ميلادي اعتبار محمد اف رهبر حزب استقلال ملي جمهوري آذربايجان فاش ساخت كه درجريان مذاكرات محرمانه علي اف وكوچاريان ، رهبران آذربايجان وارمنستان طرحي موسوم به طرح دولت عمومي راپذيرفته است .

افشاي اين موضو ع همراه با تاكيدهاي رئيس جمهور آذربايجان برلزوم گذشت درمناقشه قره باغ موجب اعتراضات گسترده در آذربايجان شد. ازنظر افكار عمومي كشورآذربايجان طرح دولت عمومي گروه مينسك زمينه ساز استقلال قره باغ دردراز مدت است به طوري كه ازآن تاريخ تاكنون مقامات كشورآذربايجان بارها تاكيد كردند كه باكو مخالف طرح دولت عمومي است به اين ترتيب با اينكه اين طرح موردقبول ارمنستان قرارمي گرفت ولي به علت مخالفتهاي باكو به نتيجه اي نرسيده است. بااين وجود پس ازمذاكرات رهبران دوكشور درپاريس وكي وست آمريكا درسال 2001 ميلادي گفته مي شود گروه مينسك طرح چهارمي براي حل وفصل مناقشه قره باغ دردست دارد وبراي اين منظور چندين بار درفاصله كوتاه زماني ØŒ روساي گروه مينسك ازمنطقه ديدار كرد Ù‡ اند .به گفته منابع مطلع ØŒ‌طرح چهارم گروه مينسك نيز چندان تفاوتي باطرح دولت عمومي ندارد .

درهمين راستا واردان اوسكانيان وزيرامور خارجه ارمنستان 10 مي 2001 ميلادي گفت ، دراسناد نهايي ارائه شده براي حل مناقشه قره باغ كوهستاني منطقه لاچين تحت قلمرو ارمنستان قرارمي گيرد . وي گفت درعين حال حضور نمايندگان قره باغ كوهستاني درسفارتخانه ونمايندگيهاي سياسي خارجي جمهوري آذربايجان براي دفاع ازمنافع ملي خود پيش بيني شده است درپي افشاي جزئيات اين طرح ، مذاكرات رهبران جمهوري آذربايجان وارمنستان پس ازمذاكرا ت كي وست در آوريل 2001 ميلادي ، متوقف شده است .

غيراز گروه مينسك ديگران هم طرحهايي براي حل وفصل مناقشه قره باغ ارائه كردند ازجمله مي توان به طرح معاوضه ارضي اشاره كرد . اين طرح توسط يك محقق آمريكايي بنام پ . گوبل (P.Goble) مطرح شده است كه براساس آن بخشي از قره باغ به ارمنستان ملحق مي شود ازجمله دالان شوشا ودرمقابل دالان مگري به نخجوان ، دراختيار جمهوري آذربايجان قرارمي گيرد .

گوبل سناتور آمريكايي ويكي از رجال بنياد « ديل كارنگي » مي باشد كه باآشنا بودن به علايق تركيه در منطقه در نظر داشت درمقابل واگذاري دالان لاچين ØŒ مگري به ارمنستان ،بخشي از منطقه زنگزور رابريده وبه خود آذربايجان يابهتر بگوييم تركيه واگذار نمايند وهمزمان منطقه شاهوميان وبخشي از منطقه مارتوني ومارتاگرت به باكو تعلق گيرد.

ايده گوبل كارشناسان رابه ياد آندره ساخاروف مي اندازد ساخاروف دردسامبر 1988 ميلادي ايده تبادل اراضي رامبني براينكه آن اراضي كه متعلق به ارامنه است اما اكثريت ساكنين آن آذري مي باشند به جمهوري سوسياليستي آذربايجان وآن اراضي كه متعلق به آذريها است اما اكثريت ساكنين آن ارمني مي باشد به جمهوري سوسياليستي ارمنستان اختصاص داده شود ، ارائه كرد . ناگفته نماند اين ايده تازگي نداشت زيرا بعضي ازبلشويكها (مانند سرگئي كيروف ) درهمان ابتداي تشكيل اتحاد شوروي چنين ايده اي راپيشنهاد نموده بودند . اولين كسي كه طرح گوبل رادرارمنستان بطور رسمي مطرح ساخت ، آشوت منوچهريان مشاور رئيس جمهور سابق ارمنستان (لئون ترپتروسيان ) ورئيس اتحاديه سوسياليست اين كشور بود .

طرح گوبل درصورت اجرا چهره ژئوپلتيكي منطقه قفقاز رابه شدت تغيير مي دهد اجراي اين طرح ارتباط ايران باارمنستان راقطع مي كند ازاينرو شديداً مورد مخالفت تهران قراردارد درطول مذاكرات سال 2000 م و2001 م رهبران آذربايجان وارمنستان درمورد مناقشه قره باغ ، كشورهاي غربي بويژه آمريكا تلاشهاي آشكار وپنهان بسياري براي اجراء اين طرح كرده اند اين تلاشها اكنون نيز به نوعي ادامه دارد .

طرح گوبل بامخالفتهاي فراوان درجمهوري آذربايجان وارمنستان نيز روبرو شده است . زماني كه درخلال مذاكرات رهبران آذربايجان وارمنستان درسال 2000 م و2001 م اخباري مبني بر بررسي اين طرح درمذاكرات صبح قره باغ مطرح شد. اعتراضات گسترده اي مطرح گرديد كه منجر به تكذيب بررسي اين طرح درمذاكرات صلح قره باغ ازسوي مقامات رسمي آذربايجان وارمنستان شد.

ازجمله ولايت قلي اف وزير امور خارجه وقت آذربايجان در 11 آوريل 2001 ميلادي گزارش برخي از رسانه هاي خبري درتوافق باارمنستان براساس طرح مبادله ارضي درمذاكرات رهبران آذربايجان وارمنستان دركي وست آمريكا راتكذيب كرد البته چنانچه كالين پاول وزير امور خارجه وقت آمريكا اوايل مي 2002 ميلادي درسخنراني اش دركميسيون فرعي مجلس سناي آمريكا گفت ظاهراً علي اف وكوچاريان درمذاكرات كي وست چنين توافقاتي به ويژه درمورد طرح گوبل كرده بودند .ولي ظاهراً فشار افكار عمومي مانع آشكاركردن اين توافق ازسوي رهبران دوكشور شده وهمين موضوع بنوعي موجب توقف مذاكرات رهبران آذربايجان وارمنستان شد.

طرحهاي ديگري كه براي حل مناقشه قره باغ ارائه شده است . شامل طرح «Ø¯ÙˆÙ„ت وابسته»‌است كه توسط جان مارسكا(Jhon marseca ) سفيراسبق آمريكا درباكو ارائه شده است وظاهراً براساس اين طرح قره باغ درچارچوب آذربايجان خواهد بود همچنين مدل قبرس ارائه شده است كه طي آن منطقه قره باغ به صورت دوژور(Dejure) ( شناسايي رسمي ودائمي ) توسط هيچ دولتي به رسميت شناخته نخواهد شد امابه صورت دوفاكتور ( شناسايي موقت وغيررسمي) شناسايي مي شود .

همچنين مدل چچن ارائه شده كه براساس آن تصميم گيري درمورد قره باغ به 5 سال بعد موكول مي شود تا شرايط وذهنيت مردم تغيير كند و نسل جديدي ازسياستمداران به قدرت برسند زيرا نسل فعلي قادر به حل مشكل نيست .درطرح ديگر تاكيد شده است كه قره باغ به عنوان يك دولت مستقل پذيرفته شود .

بااين حال گذشته ازدخالتها ومطامع خارجي وسوء نيتهاي داخلي ، اكنون مساله قره باغ درواقع با سه پيشنهاد درحل وفصل ودرگيري جنگ مواجه است .

1- طرح صلح امريكا: كه تنها نكته روشن آن عقب نشيني نيروهاي ارمني از منطقه اشغالي كليجر بوده است ودورنماي روشن ديگري بدست نمي دهد وقضيه راپس از اثبات حسن نيت ارمنستان ( كه اين امر خودجاي سوال دارد) درهاله ابهام كنفرانس امنيت وهمكاري اروپا درژنو بوده است واين نكته قابل پيش بيني است كه بررسي مسائل جنگ ودرگيري دركنفرانسهاي عريض وطويل كه نظرات وعقيده ها وسليقه هاي مختلف ومتضاد مطرح مي گردد، كمتر نتيجه داده است .

2- پيشنهاد سازمان ملل مبني براعلام استقلال قره باغ: به نظر مي رسد اين پيشنهاد نيز مشكلي راحل ننمايد چراكه باتوجه به جمعيت متشكل قره باغ ( آذري ) واحتمال بروز اختلاف ودرگيري قومي ومذهبي ودرواقع جنگ داخلي درمنطقه مساله به نقطه آغاز خود بازخواهد گشت . چرا كه سازمان ملل اعتقاد دارد دوكشور آذربايجان وارمنستان موافقت نمايند بامستقل اعلام شدن قره باغ، اين مناقشه حل وفصل گردد.

3- پيشنهاد آذربايجان درمورد اعطاي خود مختاري به منطقه قره باغ وتامين امنيت قره باغ توسط نيروهاي محلي ارمني وآذري واداره سياسي آن زيرنظر باكو ، درحاليكه ايروان نيز مشابه به همين نظر رادارد ومدعي است كه اداره سياسي قره باغ بايد تحت نظر ارمنستان باشد .

بانگاهي به پيشنهادات وطرحهاي مطروحه ، ومقايسه آنها بايكديگر مشخص مي گردد كه نظرات دوطرف درگير براي حل مسائل به هم نزديكتر است ودرواقع اختلاف برسراداره سياسي منطقه قره باغ ، باعث ادامه جنگ وكشتار بين هموطنان ديروز وهمسايگان امروز گرديده است.

نتيجه اينكه درنهايت تصميم گيرنده اصلي درحل مناقشه قره باغ طرفين درگير هستند ، بنابراين راه حل مساله قره باغ به داشتن حسن نيت ازسوي باكو وايروان وقطع تحريكات دولتهاي خارجي وهمچنين ممانعت ازبهره برداري سياسي گروههاي مختلف درارمنستان وآذربايجان ازاختلاف بستگي دارد وتنها دراين صورت است كه راه دستيابي به صلح وآرامش درمنطقه قره باغ تسهيل خواهدشد .

ضمن اينكه ارمنستان بايد اين نكته راملحوظ دارد كه قره باغ جز خاك آذربايجان است وبايد درحل مساله خويشتن داري بيشتري ازخود نشان دهد وازتوقعات نامعقول عرفي وبين المللي دست بردارد ودراولين گام براي اثبات حسن نيت نيروهاي خودراازمناطق تحت اشغال خارج نمايد مواضع كشورجمهوري اسلامي ايران نيز درقبال بحران قره باغ بدين سان بوده است كه همواره تاكيد براصل تغيير ناپذيري مرزها نموده ومقامات مسئول جمهوري اسلامي ايران بارها تاكيد نموده اند كه هيچ گونه تغيير مرزها رادرمنطقه قابل قبول نمي دانند . ايران بارها تجاوزات ارامنه به اراضي آذربايجان رامحكوم نموده وهمواره تاكيد برپايان دادن به مخاصمه كه به نفع تمامي طرفهاي درگيرمي باشد ، نموده است . دولت جمهوري اسلامي ايران با تاكيد برمظلوميت آذربايجان درجريان بحران قره باغ باارائه كمكهاي انسان دوستانه به آوارگان آذري ، بزرگترين حامي اين آوارگان بوده وشماربسياري از آنان راازمرگ حتمي نجات داده است همچنين جمهوري اسلامي ايران باارسال كالا وارائه خدمات براي مردم جمهوري خود مختار نخجوان كه درمحاصره ارمنستان مي باشد نقش حياتي رادركاستن فشارها ازدوش مردم نخجوان داشته است . هرچند قدرتهاي خارجي ديگر مخالف نقش ونفوذايران درمنطقه بوده وآن را به ضرر خود مي دانند وسعي درجلوگيري ازنفوذ ايران دارند ولكين بااين حال دوبازيگر اصلي درگير درجريان قره باغ يعني جمهوري آذربايجان وارمنستان به ايران بعنوان قدرت بزرگ منطقه اي كه روابط باآن مي تواندتعادل رادرروابطشان باساير قدرتها بوجود آورد نگريسته وهردوآنان برنقش ايران درمنطقه تاكيد دارند . به اميد حل شدن اين بحران منطقه اي و سر افرازي ملت مظلوم و مسلمان آذربايجان .

جغرافياي منطقه

قره باغ (سياه باغ ) ، منطقه اي در اران قفقاز كه از شمال به كوههاي قفقاز كوچك (موروداغ با قله 3724 متري جاميش داغي ) و از غرب و جنوب به كوههاي مشهور به قره باغ ( قيز قلعه سي به بلندي 2843 متر و قيرخ قيز به بلندي 2827متر ) و از سوي شرق و شمال شرقي به دشتهاي وسيع و حاصلخيز منطقه محدود مي شود .

 
   

ساعت و تاريخ


سخن هفته

مردم شريف اروميه مردمي آگاه و فهيم و با فرهنگ مي باشند و انتشار يكي از اولين روزنامه هاي ايران به نام فرياد در اروميه در حدود 187 سال قبل نشان از اين دارد.

 

نظر سنجی

آخرین خبرها

بازديد سرزده فرماندار اروميه از مطبوعات شهر

مردم شريف اروميه مردمي آگاه و فهيم و با فرهنگ مي باشند و انتشار يكي از اولين روزنامه هاي ايران به نام فرياد در اروميه در حدود 187 سال قبل نشان از اين دارد...

  Details...

فرماندار اروميه:ايجاد درآمدهاي پايدار براي شهرداري ها جهت توسعه شهري ضروری است

با ابلاغ هاي خاص مجموعه هاي حاكميتي ،شهرداري ها با يك مشكل اساسي در مبحث درآمد زايي روبرو شدند و اين مو ضوع آنها را به يك تعامل منفي سوق داد و باعث شد كه شهرداري هاي اكثر شهرها با مشكل درآمدي روبرو شوند...

  Details...



فرماندار اروميه : سرمایه گذاری كلید اصلی توسعه شهری است

دکتر شریف نژاد سرمایه گذاری را مهمترین راهكار كسب درآمد پایدار در شهرها خواند و گفت: این سرمایه گذاری با همراه كردن سرمایه داران حاصل می شود...

  Details...

دريافت فايل

    RSS

     
    AZCMS AZCMS AZCMS AZCMS AZCMS AZCMS AZCMS AZCMS AZCMS
    AZCMS AZCMS AZCMS
     
       
     
    AZCMS AZCMS AZCMS
    AZCMS AZCMS AZCMS
       
    AZCMS AZCMS AZCMS